• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جود در فلسفه و کلام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



در فلسفه‌ و کلام‌ اسلامی‌ ، جود عبارت‌ است‌ از اعطا و افاده امری‌ شایسته‌ به‌ چیزی‌ یا کسی‌ که‌ سزاوار آن‌ فایده‌ باشد، نه‌ برای‌ عوض‌ و غرضی.
[۱] ابن‌سینا، الاشارات‌ و التنبیهات، ج‌۳، ص‌۱۴۵، مع‌الشرح‌ لنصیرالدین‌ طوسی‌ و شرح‌الشرح‌ لقطب‌الدین‌ رازی‌، تهران‌ ۱۴۰۳.
[۲] یحیی‌بن‌ حبش‌ سهروردی‌، سه‌ رساله‌ از شیخ‌ اشراق، ج۱، ص‌۱۰۲، چاپ‌ نجفقلی‌ حبیبی‌، لاهور ۱۳۶۳ ش‌.
[۳] محمدبن‌ عمر فخررازی‌، کتاب‌ المباحث ‌المشرقیه فی‌ علم‌الالهیات‌ و الطبیعیات، ج‌ ۱، ص‌ ۵۴۲، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۴۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۴۱۱.
[۴] حسن‌بن‌ یوسف‌ علامه‌ حلّی‌، کشف‌المراد فی‌ شرح‌ تجرید الاعتقاد، ج۱، ص‌ ۲۹۹، چاپ‌ حسن‌ حسن‌زاده‌ آملی‌، قم‌ ۱۴۰۷.




این‌ تعریف‌ از سه‌ مؤلفه‌ تشکیل‌ شده‌ است‌:
اول‌، فایده‌ رساندن‌ به‌ دیگری‌؛
دوم‌، سزاوار و درخور بودنِ آن‌ فایده‌ برای‌ کسی‌ یا چیزی‌ که‌ آن‌ را دریافت‌ کرده‌ است‌، مثلاً اگر کسی‌ چاقویی‌ به‌ فرد خلاف‌کاری‌ بدهد و او با آن‌ مظلومی‌ را بکشد، این‌ عملْ جود نیست‌؛
سوم‌ اینکه‌ فایده‌ رساندن‌ برای‌ دریافت‌ عوض‌ نباشد، زیرا اگر کسی‌ فایده‌ای‌ برساند تا به‌ جای‌ آن‌ عوض‌ بگیرد، سوداگر است‌ نه‌ اهل‌ جود. منظور از عوض‌ صرفاً چیزها و امور مادّی‌ نیست‌ بلکه‌ طلب‌ برخی‌ امور غیرمادّی‌ را نیز می‌توان‌ عوض‌ به‌ شمار آورد، نظیر سپاس‌، ستایش‌، شهرت‌، شادمانی‌، رهایی‌ از سرزنش‌، نیل‌ به‌ حالتی‌ بهتر و نیکوتر و رفع‌ رذیله‌های‌ نفسانی‌.
[۵] ابن‌سینا، الاشارات‌ و التنبیهات، مع‌الشرح‌ لنصیرالدین‌ طوسی‌ و شرح‌الشرح‌ لقطب‌الدین‌ رازی‌، تهران‌ ۱۴۰۳.
[۶] یحیی‌بن‌ حبش‌ سهروردی‌، سه‌ رساله‌ از شیخ‌ اشراق، ج۱، ص۱۰۲، چاپ‌ نجفقلی‌ حبیبی‌، لاهور ۱۳۶۳ ش‌.
[۷] محمدبن‌ عمر فخررازی‌، کتاب‌ المباحث ‌المشرقیه فی‌ علم‌الالهیات‌ و الطبیعیات، ج‌ ۱، ص‌ ۵۴۲، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۴۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۴۱۱.
[۸] سفر ۳، ج‌ ۱، ص‌ ۳۶۹، محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، الحکمه المتعالیه فی‌ الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت‌ ۱۹۸۱.
[۹] محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، المبدأ و المعاد، ج۱، ص‌ ۱۴۷، چاپ‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌ ۱۳۵۴ ش‌.



اما کسی‌ که‌ در فایده‌ رساندن‌ غرضی‌ دارد و چیزی‌ را می‌دهد تا چیزی‌ برتر و نیکوتر از آن‌ را به‌ دست‌ آورد، به‌طوری‌ که‌ اگر آن‌ کار را انجام‌ ندهد کمالی‌ حاصل‌ نخواهد کرد، چنین‌ موجودی‌ در حد ذات‌ خود ناقص‌ است‌ و چون‌ کمالش‌ وابسته‌ به‌ امری‌ است‌ محتاج‌ است‌، اگرچه‌ آن‌ امر به‌ کمال‌ رساندن‌ دیگری‌ یا برطرف‌ کردن‌ فقر او یا رساندن‌ خیر به‌ او باشد.
[۱۰] ابن‌سینا، ۱۴۰۴ ب‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۹۷.
[۱۱] محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، الحکمه المتعالیه فی‌ الاسفار العقلیه الاربعه، سفر ۳، ج‌ ۱، ص‌ ۳۶۹، بیروت‌ ۱۹۸۱.
[۱۲] محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، المبدأ و المعاد، ج۱، ص۱۴۷، چاپ‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌ ۱۳۵۴ ش‌.

در اغلب‌ متون‌ فلسفی‌ و کلامی‌، تعریف‌ مذکور با همان‌ سه‌ مؤلفه‌ پذیرفته‌ شده‌ است‌، اگرچه‌ برخی‌ از آن‌ انتقاد هم‌ کرده‌اند. (برای‌ نمونه انتقادهای‌ فخر رازی‌ و پاسخ‌های‌ خواجه‌نصیرالدین‌ طوسی‌ ).
[۱۳] ابن‌سینا، شرحی‌ الاشارات، ج‌ ۲، ص‌ ۵ ـ۶، لنصیرالدین‌ طوسی‌ و لفخرالدین‌ رازی‌، (قاهره) ۱۳۰۶، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۴۰۴ الف‌.



در متون‌ فلسفی‌ بحث‌ از جود در مبحث‌ غایت‌ افعال‌ مطرح‌ می‌شود. اگر فاعل‌ از ناحیه غایت‌ کمالی‌ به‌دست‌ نیاورد و از آن‌ غایت‌ یا توابع‌ آن‌ نیز منفعل‌ نگردد، آن‌ غایت‌ را جود می‌نامند. چنانچه‌ فاعل‌ از غایت‌ منفعل‌ شود و کمالی‌ برای‌ او حاصل‌ گردد، این‌ غایت‌ نسبت‌ به‌ آن‌ فاعل‌، خیر نامیده‌ می‌شود.
[۱۴] ابن‌سینا، ۱۴۰۴ ب‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۹۴ـ۲۹۶.
[۱۵] سفر ۱، ج‌ ۲، ص‌ ۲۶۷ـ۲۶۹، محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، الحکمه المتعالیه فی‌ الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت‌ ۱۹۸۱.


۳.۱ - دیدگاه ابن‌سینا

ابن‌سینا
[۱۶] ابن‌سینا، ۱۴۰۴ ب‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۹۸.
در تفاوت‌ معنای‌ جود با خیر می‌گوید: هر افاده کمالی‌ اگر نسبت‌ به‌ قابل‌ سنجیده‌ شود خیر است‌، چه‌ برای‌ عوض‌ باشد چه‌ نباشد، اما همان‌ افاده کمال‌ نسبت‌ به‌ فاعل‌ آن‌، اگر برای‌ عوض‌ نباشد، جود است‌.

۳.۲ - دیدگاه حکیمان

حکیمان‌ با توجه‌ به‌ تعریف‌ یاد شده‌ از جود، واجب‌الوجود را جواد دانسته‌ و برای‌ این‌ رأی‌ استدلال‌ آورده‌اند. به‌ نظر ابن‌سینا
[۱۷] ابن‌سینا، النجاه من‌ الغرق‌ فی‌ بحرالضلالات، ج۱، ص‌ ۶۰۳، چاپ‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌ ۱۳۶۴ ش‌.
[۱۸] صدرالدین‌ شیرازی‌، ۱۴۰۳، ج‌ ۳، ص‌ ۱۴۹.
اگر به‌ واجب‌الوجود جواد می‌گویند مراد این‌ است‌ که‌ وجود را با نسبت‌ و اضافه به‌ همه پدیده‌های‌ معقول‌ و سلب‌ مادّه‌ از آن‌، همراه‌ با یک‌ سلب‌ در نظر گرفته‌اند و آن‌ سلب‌، این‌ است‌ که‌ افعال‌ واجب‌ ، معلل‌ به‌ اغراض‌ نیست‌، زیرا موجود عالی‌ برای‌ موجود سافل‌ چیزی‌ طلب‌ نمی‌کند که‌ این‌ طلب‌ برای‌ موجود عالی‌ به‌ منزله غرض‌ باشد. کسی‌ که‌ برای‌ نیل‌ به‌ غرضی‌، فعلی‌ انجام‌ می‌دهد، این‌ فعل‌ برای‌ فاعل‌، نسبت‌ به‌ نقیض‌ آن‌ (یعنی‌ ترک‌ کردن‌ آن‌) اولویت‌ خواهد داشت‌، اما اگر بگوییم‌ آن‌ فعل‌ خود به‌ خود حسن‌ و نیکوست‌ نه‌ نسبت‌ به‌ فاعل‌، در این‌ صورت‌ برای‌ فاعل‌ غرض‌ محسوب‌ نخواهد شد. پس‌، فعلِ جوادِ حقیقی‌، مطلقاً بدون‌ غرض‌ است‌.

۳.۳ - دیدگاه سهروردی

سهروردی‌
[۱۹] یحیی‌بن‌ حبش‌ سهروردی‌، سه‌ رساله‌ از شیخ‌ اشراق، ج۱، ص‌ ۵۴ ـ ۵۵، چاپ‌ نجفقلی‌ حبیبی‌، لاهور ۱۳۶۳ ش‌.
[۲۰] یحیی‌بن‌ حبش‌ سهروردی‌، سه‌ رساله‌ از شیخ‌ اشراق، ج۱، ص۱۰۲، چاپ‌ نجفقلی‌ حبیبی‌، لاهور ۱۳۶۳ ش‌.
نیز بر آن‌ است‌ که‌ ذات‌ و کمال‌ واجب‌الوجود وابسته‌ به‌ دیگری‌ نیست‌. پس‌، واجب‌الوجود (و به‌طورکلی‌ هر موجود عالی‌) به‌ دنبال‌ غرضی‌ در موجود سافل‌ نیست‌، زیرا اگر غرضی‌ داشته‌ باشد، وجود آن‌ غرض‌ و انجام‌ دادن‌ فعلی‌ برای‌ نیل‌ به‌ آن‌ برای‌ او اولویت‌ خواهد داشت‌ و هر فعلی‌ که‌ انجام‌ دادنش‌ برای‌ فاعل‌ اولویت‌ داشته‌ باشد با انجام‌ دادن‌ آن‌ بر کمالش‌ افزوده‌ می‌شود و اگر آن‌ را انجام‌ ندهد ناقص‌ و نیازمند می‌ماند. بنابراین‌، کمال‌ چنین‌ فاعلی‌ وابسته‌ به‌ دیگری‌ است‌، در حالی‌ که‌ کمال‌ واجب‌الوجود به‌ دیگری‌ متکی‌ نیست‌.

۳.۴ - دیدگاه شیخ طوسی و علامه حلی

خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسی‌
[۲۱] طوسی، ص‌ ۱۹۵.
می‌گوید که‌ وجوبِ وجود باری‌تعالی‌، بر ثبوتِ جود او دلالت‌ می‌کند.
علامه‌ حلّی‌
[۲۲] حسن‌بن‌ یوسف‌ علامه‌ حلّی‌، کشف‌المراد فی‌ شرح‌ تجرید الاعتقاد، ج۱، ص‌ ۲۹۹، چاپ‌ حسن‌ حسن‌زاده‌ آملی‌، قم‌ ۱۴۰۷.
در شرح‌ این‌ سخن‌ نوشته‌ چون‌ خداوند وجود را، که‌ سزاوار و شایسته ممکنات‌ است‌، بدون‌ هیچ‌گونه‌ عوضی‌ می‌بخشد پس‌ جواد است‌.


جود به‌ معنی‌ حقیقی‌ و بنابر تعریفی‌ که‌ حکیمان‌ برای‌ آن‌ عرضه‌ داشته‌اند فقط‌ به‌ خدا اختصاص‌ دارد. با این‌ حال‌ گاه‌ به‌ طور نسبی‌ و مجازی‌ بر غیر خدا نیز آن‌ را اطلاق‌ کرده‌اند. ابن‌سینا
[۲۳] ابن‌سینا، الاشارات‌ و التنبیهات، ج‌ ۳، ص‌ ۳۹۳، مع‌الشرح‌ لنصیرالدین‌ طوسی‌ و شرح‌الشرح‌ لقطب‌الدین‌ رازی‌، تهران‌ ۱۴۰۳.
جود را از صفات‌ عارف‌ برشمرده‌ است‌، زیرا عارف‌ از محبت‌ باطل‌ کناره‌گیری‌ می‌کند. به‌ نظر می‌رسد که‌ ابن‌سینا محبت‌ باطل‌ را موجب‌ غرض‌مندی‌ و عوض‌طلبی‌ دانسته‌ است‌. زیرا او در جای‌ دیگر
[۲۴] ابن‌سینا، ج‌ ۳، ص‌ ۳۷۶.
گفته‌ است‌ عارف‌، خدا را جز برای‌ خدا نمی‌خواهد و چیزی‌ غیر از خدا از قبیل‌ نیل‌ به‌ ثواب‌ و دوری‌ از عقاب‌ غایت‌ و مطلوب‌ او نیست‌. پس‌ او در همه‌ امورش‌ از جمله‌ در عبادت‌ و زهدش‌ غایت‌ و غرضی‌ جز حق‌ تعالی‌ ندارد. از نظر صدرالدین‌ شیرازی‌ ،
[۲۵] سفر ۳، ج‌ ۱، ص‌ ۳۶۹، محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، الحکمه المتعالیه فی‌ الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت‌ ۱۹۸۱.
جود راستین‌ فقط‌ به‌ مرید و فاعلی‌ تعلق‌ دارد که‌ در فعل‌ خود غرضی‌ ندارد و او جز واجب‌الوجود نیست‌؛
بنابراین‌، جوادی‌ غیر از واجب‌الوجود نیست‌ و هر جود و کرمی‌ تنها از اوست‌. دلیل‌ این‌ مطلب‌ آن‌ است‌ که‌ ذات‌ واجب‌الوجود عین‌ کمال‌ و جامع‌ جمیع‌ کمالات‌ است‌ و کمال‌ او، مطلق‌ و صرف‌ و نامحدود است‌؛
بنابراین‌، غنی مطلق‌ و محض‌ است‌ و از این‌رو، در فعل‌ خود نظر به‌ غیر و زائد بر ذات‌ خویش‌ ندارد، اما چون‌ موجوداتِ ممکن‌، ناقص‌اند و در فعل‌ خود، طالب‌ کمال‌اند، هر فعل‌ و فعالیتی‌ در آن‌ها دارای‌ غرض‌ و غایت‌ و به‌ جهت‌ استکمال‌ است‌. پس‌ انتساب‌ جود، به‌ معنای‌ حقیقی‌ و مطلق‌ آن‌، به‌ ممکنات‌ جایز نیست‌.
[۲۶] ابن‌سینا، الاشارات‌ و التنبیهات، ج‌ ۳، ص‌ ۱۴۸، مع‌الشرح‌ لنصیرالدین‌ طوسی‌ و شرح‌الشرح‌ لقطب‌الدین‌ رازی‌، تهران‌ ۱۴۰۳.
[۲۷] سفر ۳، ج‌۱، ص‌ ۳۶۶ـ۳۶۹، محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، الحکمه المتعالیه فی‌ الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت‌ ۱۹۸۱.

زنوزی‌
[۲۸] عبداللّه‌بن‌ بیرمقلی‌ زنوزی‌، لمعات‌ الهیه، ج۱، ص‌ ۴۵۲، چاپ‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌.
نیز بر این‌ باور است‌ که‌ در عالم‌ ممکنات‌، افاده بدون‌ عوض‌ و افاضه بدون‌ غرض‌ متحقق‌ نمی‌گردد، زیرا هر موجود عالی‌، غایت‌ موجود سافل‌ است‌ و غرضِ هر موجودِ سافل‌ در فاعلیت‌ و علیت‌، شبیه‌ شدن‌ به‌ موجود عالی‌ است‌ و واجب‌الوجودِ بالذات‌، غایت‌ همه غایات‌ و نهایت‌ همه اغراض‌ است‌؛ از این‌رو، ممکنات‌ در عین‌ جود، طالب‌ عوض‌ و در عین‌ طلب‌ عوض‌، جوادند. بنابراین‌، فقط‌ افاضه خیرات‌ و کمالات‌ از مبدأ اعلی‌ بر ممکنات‌ را می‌توان‌ جود محض‌ دانست‌ و فقط‌ واجب‌الوجود، جواد مطلق‌ است‌.


(۱) ابن‌سینا، الاشارات‌ و التنبیهات، مع‌الشرح‌ لنصیرالدین‌ طوسی‌ و شرح‌الشرح‌ لقطب‌الدین‌ رازی‌، تهران‌ ۱۴۰۳.
(۲) ابن‌سینا، شرحی‌ الاشارات، لنصیرالدین‌ طوسی‌ و لفخرالدین‌ رازی‌، (قاهره) ۱۳۰۶، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۴۰۴ الف‌.
(۳) ابن‌سینا، الشفاء، الالهیات، چاپ‌ ابراهیم‌ مدکور، جورج‌ شحاته‌ قنواتی‌، و سعید زاید، قاهره‌ ۱۳۸۰/۱۹۶۰، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۴۰۴ ب‌.
(۴) ابن‌سینا، النجاه من‌ الغرق‌ فی‌ بحرالضلالات، چاپ‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌ ۱۳۶۴ ش‌.
(۵) عبداللّه‌بن‌ بیرمقلی‌ زنوزی‌، لمعات‌ الهیه، چاپ‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌.
(۶) یحیی‌بن‌ حبش‌ سهروردی‌، سه‌ رساله‌ از شیخ‌ اشراق، چاپ‌ نجفقلی‌ حبیبی‌، لاهور ۱۳۶۳ ش‌.
(۷) محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، الحکمه المتعالیه فی‌ الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت‌ ۱۹۸۱.
(۸) محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، المبدأ و المعاد، چاپ‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌ ۱۳۵۴ ش‌.
(۹) حسن‌بن‌ یوسف‌ علامه‌ حلّی‌، کشف‌المراد فی‌ شرح‌ تجرید الاعتقاد، چاپ‌ حسن‌ حسن‌زاده‌ آملی‌، قم‌ ۱۴۰۷.
(۱۰) محمدبن‌ عمر فخررازی‌، کتاب‌ المباحث ‌المشرقیه فی‌ علم‌الالهیات‌ و الطبیعیات، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۴۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۴۱۱.
(۱۱) محمدبن‌ محمد نصیرالدین‌ طوسی‌، تجریدالاعتقاد، چاپ‌ محمدجواد حسینی‌ جلالی‌، (قم‌) ۱۴۰۷.


۱. ابن‌سینا، الاشارات‌ و التنبیهات، ج‌۳، ص‌۱۴۵، مع‌الشرح‌ لنصیرالدین‌ طوسی‌ و شرح‌الشرح‌ لقطب‌الدین‌ رازی‌، تهران‌ ۱۴۰۳.
۲. یحیی‌بن‌ حبش‌ سهروردی‌، سه‌ رساله‌ از شیخ‌ اشراق، ج۱، ص‌۱۰۲، چاپ‌ نجفقلی‌ حبیبی‌، لاهور ۱۳۶۳ ش‌.
۳. محمدبن‌ عمر فخررازی‌، کتاب‌ المباحث ‌المشرقیه فی‌ علم‌الالهیات‌ و الطبیعیات، ج‌ ۱، ص‌ ۵۴۲، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۴۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۴۱۱.
۴. حسن‌بن‌ یوسف‌ علامه‌ حلّی‌، کشف‌المراد فی‌ شرح‌ تجرید الاعتقاد، ج۱، ص‌ ۲۹۹، چاپ‌ حسن‌ حسن‌زاده‌ آملی‌، قم‌ ۱۴۰۷.
۵. ابن‌سینا، الاشارات‌ و التنبیهات، مع‌الشرح‌ لنصیرالدین‌ طوسی‌ و شرح‌الشرح‌ لقطب‌الدین‌ رازی‌، تهران‌ ۱۴۰۳.
۶. یحیی‌بن‌ حبش‌ سهروردی‌، سه‌ رساله‌ از شیخ‌ اشراق، ج۱، ص۱۰۲، چاپ‌ نجفقلی‌ حبیبی‌، لاهور ۱۳۶۳ ش‌.
۷. محمدبن‌ عمر فخررازی‌، کتاب‌ المباحث ‌المشرقیه فی‌ علم‌الالهیات‌ و الطبیعیات، ج‌ ۱، ص‌ ۵۴۲، حیدرآباد دکن‌ ۱۳۴۳، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۴۱۱.
۸. سفر ۳، ج‌ ۱، ص‌ ۳۶۹، محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، الحکمه المتعالیه فی‌ الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت‌ ۱۹۸۱.
۹. محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، المبدأ و المعاد، ج۱، ص‌ ۱۴۷، چاپ‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌ ۱۳۵۴ ش‌.
۱۰. ابن‌سینا، ۱۴۰۴ ب‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۹۷.
۱۱. محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، الحکمه المتعالیه فی‌ الاسفار العقلیه الاربعه، سفر ۳، ج‌ ۱، ص‌ ۳۶۹، بیروت‌ ۱۹۸۱.
۱۲. محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، المبدأ و المعاد، ج۱، ص۱۴۷، چاپ‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌ ۱۳۵۴ ش‌.
۱۳. ابن‌سینا، شرحی‌ الاشارات، ج‌ ۲، ص‌ ۵ ـ۶، لنصیرالدین‌ طوسی‌ و لفخرالدین‌ رازی‌، (قاهره) ۱۳۰۶، چاپ‌ افست‌ قم‌ ۱۴۰۴ الف‌.
۱۴. ابن‌سینا، ۱۴۰۴ ب‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۹۴ـ۲۹۶.
۱۵. سفر ۱، ج‌ ۲، ص‌ ۲۶۷ـ۲۶۹، محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، الحکمه المتعالیه فی‌ الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت‌ ۱۹۸۱.
۱۶. ابن‌سینا، ۱۴۰۴ ب‌، ج‌ ۱، ص‌ ۲۹۸.
۱۷. ابن‌سینا، النجاه من‌ الغرق‌ فی‌ بحرالضلالات، ج۱، ص‌ ۶۰۳، چاپ‌ محمدتقی‌ دانش‌پژوه‌، تهران‌ ۱۳۶۴ ش‌.
۱۸. صدرالدین‌ شیرازی‌، ۱۴۰۳، ج‌ ۳، ص‌ ۱۴۹.
۱۹. یحیی‌بن‌ حبش‌ سهروردی‌، سه‌ رساله‌ از شیخ‌ اشراق، ج۱، ص‌ ۵۴ ـ ۵۵، چاپ‌ نجفقلی‌ حبیبی‌، لاهور ۱۳۶۳ ش‌.
۲۰. یحیی‌بن‌ حبش‌ سهروردی‌، سه‌ رساله‌ از شیخ‌ اشراق، ج۱، ص۱۰۲، چاپ‌ نجفقلی‌ حبیبی‌، لاهور ۱۳۶۳ ش‌.
۲۱. طوسی، ص‌ ۱۹۵.
۲۲. حسن‌بن‌ یوسف‌ علامه‌ حلّی‌، کشف‌المراد فی‌ شرح‌ تجرید الاعتقاد، ج۱، ص‌ ۲۹۹، چاپ‌ حسن‌ حسن‌زاده‌ آملی‌، قم‌ ۱۴۰۷.
۲۳. ابن‌سینا، الاشارات‌ و التنبیهات، ج‌ ۳، ص‌ ۳۹۳، مع‌الشرح‌ لنصیرالدین‌ طوسی‌ و شرح‌الشرح‌ لقطب‌الدین‌ رازی‌، تهران‌ ۱۴۰۳.
۲۴. ابن‌سینا، ج‌ ۳، ص‌ ۳۷۶.
۲۵. سفر ۳، ج‌ ۱، ص‌ ۳۶۹، محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، الحکمه المتعالیه فی‌ الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت‌ ۱۹۸۱.
۲۶. ابن‌سینا، الاشارات‌ و التنبیهات، ج‌ ۳، ص‌ ۱۴۸، مع‌الشرح‌ لنصیرالدین‌ طوسی‌ و شرح‌الشرح‌ لقطب‌الدین‌ رازی‌، تهران‌ ۱۴۰۳.
۲۷. سفر ۳، ج‌۱، ص‌ ۳۶۶ـ۳۶۹، محمدبن‌ ابراهیم‌ صدرالدین‌ شیرازی‌، الحکمه المتعالیه فی‌ الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت‌ ۱۹۸۱.
۲۸. عبداللّه‌بن‌ بیرمقلی‌ زنوزی‌، لمعات‌ الهیه، ج۱، ص‌ ۴۵۲، چاپ‌ جلال‌الدین‌ آشتیانی‌، تهران‌ ۱۳۶۱ ش‌.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جود در فلسفه و کلام»، شماره۵۱۷۹.    






جعبه ابزار