• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توابع

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



توابع، اصطلاحی در علم نحو می باشد.

فهرست مندرجات

۱ - معنای لغوی تابع
۲ - معنای اصطلاحی تابع
۳ - توابع به اعتبار لفظ
۴ - توابع به اعتبار معنا
۵ - بحث تابع از دیدگاه نحویان قدیم
۶ - موارد استعمال تابع از دیدگاه سیبویه
۷ - اقسام تابع
۸ - اقسام تابع از دیدگاه زجاجی
۹ - اقسام تابع از دیدگاه زَمَخْشَری
۱۰ - اقسام تابع از دیدگاه ابن یَعیش
۱۱ - اقسام تابع از دیدگاه ابن حاجب
۱۲ - اقسام تابع از دیدگاه رضی الدین استرآبادی
۱۳ - اقسام تابع از دیدگاه ابن مالک و ابن هشام
۱۴ - اقسام تابع از دیدگاه ازهری
۱۵ - تعریف توابع لفظی
۱۶ - نعت حقیقی
۱۷ - نعت سببی
۱۸ - صفت به معنای عام رضی الدین استرآبادی
۱۹ - تعریف صفت از دیدگاه زمخشری
۲۰ - اشکال ابن یعیش بر تعریف زمخشری
۲۱ - تفاوت نعت با صفت از دیدگاه نحویان
۲۲ - کاربرد صفت در صورت نکره یا معرفه بودن موصوف
۲۳ - انواع صفت به اعتبار ساختار
       ۲۳.۱ - صفت مفرد
       ۲۳.۲ - صفت جمله ای
۲۴ - نحوه استعمال نعت حقیقی در تبعیت از منعوت
۲۵ - نحوه استعمال صفت در مقام تشبیه
۲۶ - موارد کاربرد نعت سببی
۲۷ - نحوه استعمال نعت سببی در تبعیت از منعوت
۲۸ - موارد جواز استعمال صفت سببی
۲۹ - موارد عدم تبعیت صفت از موصوف
۳۰ - عطف به حروف
۳۱ - نحوه ارتباط بین تابع و متبوع از دیدگاه سیبویه
۳۲ - فایده عطف به حروف
۳۳ - معانی حروف عطف
       ۳۳.۱ - معنای حرف «لا»
       ۳۳.۲ - معنای حرف «اِمّا»
       ۳۳.۳ - معنای حرف «حتّی '»
۳۴ - اقسام عطف از دیدگاه ابن هشام
۳۵ - مفهوم تأکید
۳۶ - انواع تاکید
       ۳۶.۱ - تاکیدصریح یا لفظی
       ۳۶.۲ - تاکیدغیرصریح یا معنوی
۳۷ - موارد استعمال تاکید معنوی
۳۸ - موارد اختلافی در تاکید معنوی
۳۹ - برخی دیدگاه های دیگر در مورد تاکید
۴۰ - معنای بدل
۴۱ - نحوه استعمال بدل
۴۲ - ویژگیهای بدل
۴۳ - انواع بدل
       ۴۳.۱ - بدل کُل از کل یا بدل مطابق
       ۴۳.۲ - بدل بعض از کل
       ۴۳.۳ - بدل اشتمال
       ۴۳.۴ - بدل غَلط و نسیان
۴۴ - تقسیم دیگر برای بدل
۴۵ - موارد جواز استمعال بدل
۴۶ - نحوه عمل عامل در بدل
۴۷ - تطابق یا عدم تطابق بدل و مبدلٌمنه از نظر رضی الدین استرآبادی
۴۸ - معنای عطف بیان
۴۹ - تفاوت عطف بیان با بدل
۵۰ - موارد تبعیت صفت ازموصوف
۵۱ - ارتباط بدل با عطف بیان
۵۲ - ارتباط بدل با عطف بیان از نظر رضی الدین استرآبادی
۵۳ - تفاوت های دیگرعطف بیان با بدل
۵۴ - موارد اشتراک عطف بیان و بدل
۵۵ - فهرست منابع
۵۶ - پانویس
۵۷ - منبع


تابع در لغت به معنای پیرو است.


و در اصطلاح، کلمه‌ای است که در اِعراب، تابع کلمه پیش از خود (متبوع) است.


توابع به اعتبار لفظ شامل نعت یا صفت ، عطف با حروف یا عطف نَسَق ، تأکید یا توکید ، بدل ، و عطف بیان اند ،


و به اعتبار معنا شامل توابع مفعولات ( مستثنا ، حال و تمییز ) است.
[۱] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۱، ص۲۶۴، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۲] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۰۷ـ ۳۰۸، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.



نحویان قدیم، تابع و اقسام آن را در مبحثی مستقل مطرح نکرده اند، چنانکه خلیل بن احمد فراهیدی (متوفی ۱۷۵) توابع را‌ به‌طور پراکنده و ذیل انواع اِعراب بررسی کرده
[۳] خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۸۸ ـ۹۰، چاپ فخرالدین قباوه، حلب ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۴] خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۲۷ـ ۱۲۸، چاپ فخرالدین قباوه، حلب ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۵] خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۳۲ـ۱۳۳، چاپ فخرالدین قباوه، حلب ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۶] خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۶۳، چاپ فخرالدین قباوه، حلب ۱۴۱۶/۱۹۹۵.



و سیبویه (متوفی ۱۸۰) به پیروی از وی
[۷] خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۹، چاپ فخرالدین قباوه، حلب ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
[۸] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، مقدمه عبدالسلام محمد هارون، ص۱۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
اصطلاح توابع را ذیل بابهای اِعراب آورده؛ مثلاً، نعت را ذیل باب جرّ،
[۹] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۱۹ـ۴۴۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
بدل و توکید را در چند جا، عطف با حروف را با نام دیگر
[۱۰] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۶۰، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۱] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۳۵ـ۴۳۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۲] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۴۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۳] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۲۲۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
و عطف بیان را با عنوان بدل بررسی کرده است.
[۱۴] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۵] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۸۴ـ۱۸۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۶] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۹۰ـ۱۹۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.



در باره اقسام تابع و اولویت آن‌ها نیز میان نحویان اختلاف نظر وجود داشته است. ابن کَیْسان (متوفی ۳۲۰) تأکید را در اولویت قرار می‌دهد.
[۱۷] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۴۱۲، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.



زَجّاجی (متوفی ۳۳۸) توابع را چهار قسم و به ترتیب نعت، عطف با حروف، توکید و بدل می‌داند.
[۱۸] عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۳، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
[۱۹] عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۷، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.



زَمَخْشَری (متوفی ۵۳۸) تأکید، صفت ، بدل، عطف بیان و عطف با حروف را ذکر می‌کند.
[۲۰] محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۴، اسلو ۱۸۷۹.



ابن یَعیش (متوفی ۶۴۳) نیز در شرح خود بر المفصّل، ترتیب آن‌ها را بر اساس اولویت‌ها دانسته است.
[۲۱] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۳۹، بیروت: عالم الکتب.



ابن حاجب (متوفی ۶۴۶) از ترتیب زجاجی پیروی کرده، اما توابع را پنج قسم دانسته و عطف بیان را به آن افزوده است.
[۲۲] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۰۷ـ۴۱۵، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.



رضی الدین استرآبادی (متوفی ۶۸۶)، در شرح خود بر کافیه ابن حاجب، عطف بیان را همان بدل دانسته و آن را حذف کرده و تأکید را در مرتبه دوم و عطف نَسَق را در پایان آورده است.
[۲۳] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۰۹، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۲۴] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۴۱۲، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.



ابن مالک (متوفی ۶۷۲)، و به پیروی از او ابن هشام (متوفی ۷۶۱)، ترتیب نعت، تأکید، عطف و بدل را ذکر کرده و عطف را به بیان و نسق تقسیم می‌کند.
[۲۵] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۱۹۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
[۲۶] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۱۸، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
[۲۷] ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۶۶، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.



اما ازهری (متوفی ۹۰۵) در شرح التصریح ابن هشام، پس از نعت اولویت را به عطف بیان می‌دهد و عطف نسق را جداگانه در پایان ذکر می‌کند.
[۲۸] خالد بن عبداللّه ازهری، شرح التصریح علی التوضیح، ج۲، ص۱۰۸، و بهامشه حاشینة لیس بن زین الدین، (بیروت)، چاپ افست تهران.



نعت یا صفت، تابعی مشتق (از قبیل اسم فاعل ، اسم مفعول، صفت مشبهه و افعل تفضیل ) یا مؤوَّل به مشتق (شامل اسمهای جامدِ تأویل به مشتق) است که حالت و چگونگی اسم پیش از خود ( منعوت یا موصوف ) یا یکی از وابسته های آن اسم را بیان می‌کند.


اگر وصفی از اوصافِ منعوت را بیان کند، « نعت حقیقی » است.


و اگر چگونگی یکی از وابسته های منعوت را بیان کند، « نعت سببی » نامیده می‌شود.
[۲۹] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۱۹۱ـ۱۹۵، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
[۳۰] صادق شیرازی، شرح السیوطی: توضیحات للبهجة المرضیة فی شرح الالفیة، ج۲، ص۴۹۶ـ۴۹۷، قم ۱۳۶۸ ش، عباس حسن، النحوالوافی، ج ۳، قاهره (۱۹۷۶)، چاپ افست تهران ۱۳۶۷ ش.
[۳۱] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۲۲، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۳۲] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۳۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۳۳] محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۶، اسلو ۱۸۷۹.
[۳۴] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۴۸ـ ۵۰، بیروت: عالم الکتب.
[۳۵] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۱۵ـ۳۲۳، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۳۶] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۱۹۵، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
[۳۷] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۱۹۵۲۰۰ـ۲۰۱، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.



از نظربه گفته رضی الدین استرآبادی،
[۳۸] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۱۱، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
صفت به معنای عام، هر لفظی است که معنای وصفی بدهد (چه تابع و چه غیرتابع) و شامل خبرِ مبتدا و حال نیز می‌شود.


در تعریف زمخشری،
[۳۹] محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۱۱، اسلو ۱۸۷۹.
[۴۰] محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۶، اسلو ۱۸۷۹.
صفت اسمی است که بر برخی احوال ذات دلالت دارد (مانند طویل، قصیر، قائم)،


اما ابن یعیش
[۴۱] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۴۷، بیروت: عالم الکتب.
این تعریف را جامع و مانع نمی‌داند، زیرا شامل جمله وصفی نمی‌شود و از طرف دیگر، خبر نیز، که بر برخی احوال ذات دلالت می‌کند، در این تعریف می‌گنجد.
[۴۲] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۱۴ـ۳۱۵، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.



برخی، صفت را اعم از نعت می‌دانند و آن را در توصیف حُسن و قبح، هر دو، به کار می‌برند، اما نعت را فقط توصیف کننده حُسن و خوبی می‌دانند. برخی نیز صفت و نعت را یکی دانسته اند.
[۴۳] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۴۷، بیروت: عالم الکتب.
[۴۴] ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۰۰.
خلیل از صفت، تعبیر مدح و ذم کرده است.
[۴۵] خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۸۸ـ۹۰، چاپ فخرالدین قباوه، حلب ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
سیبویه
[۴۶] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۲۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
صفت را اعم از نعت دانسته و گاه آن را بر حال و تمییز هم اطلاق کرده است.


صفت در نکره برای تخصیص، در معرفه برای توضیح، و گاه فقط برای مدح و تعظیم یا ذم و تحقیر و نیز برای تأکید به کار می‌رود.
[۴۷] محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۶، اسلو ۱۸۷۹.
[۴۸] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۱۴، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۴۹] ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۲۹۷، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
[۵۰] ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۶۷، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
[۵۱] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۱۹۱ـ۱۹۲، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.



صفت به اعتبار ساختار سه نوع است: مفرد ، جمله و شبه جمله .

۲۳.۱ - صفت مفرد

صفت مفرد، صفت غیرجمله‌ای است.

۲۳.۲ - صفت جمله ای

اگر صفت، جمله وصفی ( اسمیه یا فعلیه ) باشد، موصوف آن همواره نکره است، مانند «هذا رجلٌ قامَ ابوهُ».
[۵۲] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۵۲، بیروت: عالم الکتب.
[۵۳] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۲۳، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
سیبویه
[۵۴] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۴۹ـ۵۰، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
برخی از شباهتهای جمله وصفیه و جمله حالیه و مواردی را که احتمال هر دو می‌رود، ذکر کرده است.


نعت حقیقی به لحاظ اِعراب، معرفه و نکره بودن، جنس و عدد، تابعِ منعوت خود است.
[۵۵] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۵۴، بیروت: عالم الکتب.
[۵۶] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۱۹۳، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.



به گفته خلیل اگر صفت در مقام تشبیه باشد، کاربرد صفت معرفه برای موصوف نکره جایز است، مانند «هذا رجلٌ اخو زیدٍ» (این مردی شبیه به برادر زید است).
[۵۷] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۳۶۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.



نعت سببی، عامل است و اسم پس از خود (معمول) را به عنوان فاعل یا نایب فاعلِ خود مرفوع می‌کند و معمولِ آن همواره به ضمیری که به موصوف بازمی گردد، اضافه می‌شود، مانند «هذا رجلٌ قائمٌ أبوهُ» (این مردی است که پدرش ایستاده است) که «أب» برای «قائم» نعت سببی و عامل است و یکی از متعلقات موصوف (رجل) را توصیف می‌کند.
[۵۸] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۲۲ـ۲۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۵۹] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۵۴ـ۵۵، بیروت: عالم الکتب.



نعت سببی در اعراب و معرفه و نکره تابعِ موصوف است، اما در مذکر و مؤنث تابع معمول، مانند «هذا رجلٌ قائمةٌ اُمُّهُ». این نعت از نظر عدد با موصوف خود مطابقت نمی‌کند و به صورت مفرد می‌آید، مانند «ه'ؤلاء رجالٌ قائمٌ آباؤُهُم».
[۶۰] محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۷، اسلو ۱۸۷۹.
[۶۱] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۵۵، بیروت: عالم الکتب.
[۶۲] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۳، ص۱۹۳ـ۱۹۴، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.



نحویان به کارگیری صفت سببی را به صورت جمع مکسر جایز دانسته اند، مانند «هؤلاء رجالٌ قِیامٌ آباؤُهُم» (این‌ها مردانی هستند که پدرانشان قیام کرده ان).
[۶۳] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۴۲ـ۴۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۶۴] ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۷۰، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.



صفت وقتی معانی مدح، تعظیم، ذم یا ترحم داشته باشد، جایز است که از موصوفِ معلوم تبعیت نکند و به عنوان خبر برای مبتدای محذوف، مرفوع شود یا به عنوان مفعول برای فعل محذوف منصوب شود، مانند «الحمدُللّهِ العظیمُ» مرفوع به تقدیرِ هو، و «الحمدُللّهِ العظیمَ» منصوب به تقدیر اَمدحُ العظیمَ.
[۶۵] ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۷۰، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
[۶۶] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۰۳ـ۲۰۵، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
سیبویه
[۶۷] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۶۲ـ۶۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
مجرورشدنِ آن را به تبعیت جایز دانسته است، مانند «الحمدُلِلّهِ العظیمِ».


بصریان آن را عطف با حروف، و کوفیان آن را عطف نَسَق نامیده اند.
[۶۸] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۷۴، بیروت: عالم الکتب.



سیبویه عطف با حروف را در باب «شریک»
[۶۹] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۴۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
و گاه با تسمیه «اشتراک»
[۷۰] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۶۰، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
و «اشراک»
[۷۱] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۳۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۷۲] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۳۷ـ ۴۳۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
بررسی کرده است. در این نوع تابع، ارتباط بین تابع و متبوع با یکی از حروف دَه ‌ ‌گانه عطف (مانند فَ، اِمّا، بل، ثمَّ) صورت می‌گیرد و این ارتباط بین دو اسم، دو فعل یا دو جمله است. کلمه پیش از حروف عطف را « معطوف علیه » و پس از آن را « معطوف » می گویند.
[۷۳] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۵۴ـ ۳۵۵، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.



حروف عطف برای افاده معنای جمع، ترتیب، غایت انتخاب، نفی حکم از معطوف، استدراک و رفع توهم شنونده می‌آید.


در باره معنای برخی حروف عطف (مثلاً «لا») و نیز برخی حروف (مثلاً «اِمّا») اختلاف هست.

۳۳.۱ - معنای حرف «لا»

ابن هشام در شرح قَطْرالنَّدی
[۷۴] ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۸۵، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
[۷۵] ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۸۷، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
«لا» را برای افاده معنای ترتیب نیز آورده است.

۳۳.۲ - معنای حرف «اِمّا»

سیبویه
[۷۶] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۳۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
«اِمّا» را از حروف عطف دانسته، ولی سکّاکی
[۷۷] یوسف بن ابی بکر سکّاکی، مفتاح العلوم، ج۱، ص۵۹، قاهره ۱۳۵۶/۱۹۳۷.
این نظر را ضعیف شمرده است.
[۷۸] عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۸، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.

ابن ابی الربیع (متوفی ۶۸۸) اختلاف آرای موجود را بتفصیل بررسی کرده است.
[۷۹] ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۳۱ـ ۳۳۲، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.


۳۳.۳ - معنای حرف «حتّی '»

زجاجی
[۸۰] عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۷ـ ۱۸، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
«حتّی '» را حرف عطف نمی‌داند و «لا بَل» را در معنای «بَلْ» به عنوان حرف عطف ذکر می‌کند. او و دیگر کوفیان «حتّی '» را حرف عطف نمی‌دانند.
[۸۱] ابن هشام، مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ج۱، ص۱۷۳، چاپ مازن مبارک و محمدعلی حمداللّه، بیروت ۱۹۷۹.



ابن هشام در مغنی
[۸۲] ابن هشام، مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ج۱، ص۶۱۵ـ ۶۳۲، چاپ مازن مبارک و محمدعلی حمداللّه، بیروت ۱۹۷۹.
اقسام عطف (عطف بر لفظ، عطف بر محل و عطف بر معنی) را، با ذکر اختلاف آرای نحویان، بتفصیل آورده است.
[۸۳] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۷۴ـ ۷۸، بیروت: عالم الکتب.
[۸۴] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۶۶ـ۳۷۰، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۸۵] ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۵۳ـ ۳۵۸، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.



تأکید (از ریشه أکد) یا توکید (از ریشه وکد). از نظر بسیاری از نحویان میان این دو تسمیه ترجیحی وجود ندارد.
[۸۶] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۳۹، بیروت: عالم الکتب.
این قسم تابع، برای رفع احتمال اشتباه شنونده به کار می‌رود


تاکید بر دو نوع است :

۳۶.۱ - تاکیدصریح یا لفظی

که در آن لفظ مؤکَّد ــ که می‌تواند اسم ( اسم ظاهر یا ضمیرفعل ، حرف و جمله باشد ــ تکرار می‌شود (مانند «رأیتُ زیداً زیداً»)؛

۳۶.۲ - تاکیدغیرصریح یا معنوی

که در آن لفظ متبوع با کلمه‌ای دیگر تأکید می‌شود (مانند «فَعلَ زیدٌ نفسُهُ»).
[۸۷] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۲۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۸۸] محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۴ـ۴۵، اسلو ۱۸۷۹.
[۸۹] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۳۹ـ۴۱، بیروت: عالم الکتب.



تأکید معنوی هرگاه برای تثبیتِ محدود بودن مفهوم در ذهن شنونده و رفع احتمال غیرمؤکَّد به کار رود، الفاظ آن «نَفْس» و «عَین» است و همیشه به ضمیری که با مؤکَّد مطابقت کند اضافه می‌شود و هرگاه برای تثبیت گستردگی مفهوم در ذهن شنونده به کار رود، الفاظ آن «کِلا، کِلْت'ا، کُلّ، اَجْمَع، جُمَع، اَجْمَعُون و جَمْع'اء» خواهد بود.
[۹۰] عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۲۱، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
[۹۱] محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۵ـ۴۶، اسلو ۱۸۷۹.
[۹۲] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۴۰، بیروت: عالم الکتب.
[۹۳] ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۷۱، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
کلمات «اَکْتَعُون»، «اَبْصَعُون»، «اَبْتَعُون»، «أکْتَع»، «أبْصَع» و «اَبْتَع» همگی تابع «اَجْمَع» هستند که برای تأکید معنای أجمع و فقط پس از آن به کار می‌روند.
[۹۴] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۹۵] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۱۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۹۶] عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۲۲، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
[۹۷] محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۶، اسلو ۱۸۷۹.
[۹۸] ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۶۴، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
«اَجمَعون» پس از «کُلّ» برای مبالغه و تأکید می‌آید.
[۹۹] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۴۱، بیروت: عالم الکتب.
[۱۰۰] ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۱۱۵، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.



زجاجی
[۱۰۱] عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۲۱ـ۲۲، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
و زمخشری
[۱۰۲] محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۶، اسلو ۱۸۷۹.
«عامّه» را جزو الفاظ تأکید ذکر نکرده اند. سیبویه
[۱۰۳] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۳۷۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
«عامّه» را صفت دانسته است. زجاجی
[۱۰۴] عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۲۲، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
تأکید برای متبوع نکره را جایز نمی‌داند. برخی نحویان نیز کاربرد «کُلّ» و «اجمعون» را برای تأکید متبوع نکره روا نمی‌دانند، ولی کوفیان اگر آن متبوع دارای مفهوم محدود، نه شمولی، باشد آن را جایز دانسته
[۱۰۵] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۳۹۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۰۶] محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۶، اسلو ۱۸۷۹.
و برآن‌اند که متبوع نکره فقط با «کُلّ» و «اَجْمَع» تأکید می‌شود نه با «نَفْس» و «عَیْن».
[۱۰۷] ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۷۷، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.

لفظ «اَجْمَع» اگر بر غیر مؤکّد دلالت کند، دیگر تأکید نیست.
[۱۰۸] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۴۱، بیروت: عالم الکتب.



سیبویه
[۱۰۹] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۳۷۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۱۰] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۳۵۹ـ۳۶۰، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۱۱] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۳۷۹ـ۳۸۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
گاه تأکید را به صفت تعبیر می‌کند و گاه آن را صفتی در معنای تأکید می‌داند.
[۱۱۲] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۳۸۵ـ۳۸۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
برخی تأکید را همان بدل دانسته اند،
[۱۱۳] ابن منظور، لسان العرب، ذیل «اَکد»
اما رضی الدین استرآبادی
[۱۱۴] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۸۱، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۱۱۵] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۸۴، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
در پاسخ، به بیانِ تفاوتهای بدل و تأکید پرداخته و فرق بین الفاظ توکید و صفت را در شمول نسبت آن‌ها دانسته است. خلیل و سیبویه حذف مؤکّد و حفظ توکید را جایز، اما اَخفش و دیگر نحویان این نظر را مردود شمرده اند.
[۱۱۶] ابن هشام، مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ج۱، ص۷۹۳ـ۷۹۴، چاپ مازن مبارک و محمدعلی حمداللّه، بیروت ۱۹۷۹.
[۱۱۷] ابن هشام، مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ج۱، ص۸۲۲، چاپ مازن مبارک و محمدعلی حمداللّه، بیروت ۱۹۷۹.



بدل تابعی است که نسبتی را، بدون واسطه، می رساند و می‌تواند جانشین اسم شود.


بدل رکن است و پیش از آن اسم دیگری به منزله مقدمه می‌آید که «مُبْدَلٌمنه» نامیده می‌شود.


بدل در اعراب تابع مبدلٌ منه است و این ویژگی، بدل را از تأکید و صفت و عطف بیان جدا می‌کند. همچنین نعت و تأکید پس از متبوع می‌آیند و نقش مکمل و تتمه آن را دارند، حال آن‌که بدل مستقل است.
[۱۱۸] محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، اسلو ۱۸۷۹.
[۱۱۹] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۶۶، بیروت: عالم الکتب.
[۱۲۰] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۴۷، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
[۱۲۱] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۹۷ـ ۳۹۸، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.



بدل چهارگونه است
[۱۲۲] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۶۴، بیروت: عالم الکتب.


۴۳.۱ - بدل کُل از کل یا بدل مطابق

بدل کُل از کل یا بدل مطابق، که به لحاظ معنی، با مبدلٌ منه برابر است.

۴۳.۲ - بدل بعض از کل

بدل بعض از کل، که بدل بر قسمتی (جزءحقیقی) از مبدلٌ منه دلالت می‌کند.

۴۳.۳ - بدل اشتمال

بدل اشتمال، که از متعلقات مبدلٌ منه و صفتی از اوصاف آن است (نَفَعَنی الصدیقُ أخلاقُهُ، اخلاق دوست به من سود رساند)
[۱۲۳] عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۲۵، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
[۱۲۴] محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۹، اسلو ۱۸۷۹.
[۱۲۵] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۶۳ـ۶۵، بیروت: عالم الکتب.
ابن ابی الربیع در سفر اول کتابش وجه تسمیه بدل اشتمال را بتفصیل بررسی کرده است.
[۱۲۶] ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۹۱ـ ۳۹۲، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.


۴۳.۴ - بدل غَلط و نسیان

بدل غَلط و نسیان یا بدل مُباین، چنانچه به اشتباه یا از روی فراموشی کلمه‌ای ذکر شود، با آوردن کلمه دیگر، آن را اصلاح می‌کنند، مانند خَرَجَ سعیدٌ علیٌّ (سعید رفت، نه، علی رفت).
[۱۲۷] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج ۲، ص ۱۶، ج۱، ص۴۳۹، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۲۸] محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، اسلو ۱۸۷۹.
[۱۲۹] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۶۶، بیروت: عالم الکتب.



برخی بدل را سه گونه دانسته‌اند:بدل اِضراب و بدل بداء که تابع و متبوع هر دو مورد نظرند و بدل برای نفی مبدلٌ منه نیست؛ بدل غلط و نسیان، که مبدلٌ منه در آن مقصود نیست بلکه از روی اشتباه و فراموشی ذکر شده است.
[۱۳۰] ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۹۲ـ۳۹۳، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
[۱۳۱] ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۴۰۸ـ۴۰۹، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
[۱۳۲] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۴۹، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.



نحویان کاربرد بدل معرفه از نکره و نکره از معرفه، و نیز اسم ظاهر از ضمیر و ضمیر از اسم ظاهر را جایز دانسته اند.
[۱۳۳] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج ۱ ص۴۴۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۳۴] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۳۵] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج ۲، ۱۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۳۶] عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
[۱۳۷] محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۹، اسلو ۱۸۷۹.
[۱۳۸] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۶۸ـ۶۹، بیروت: عالم الکتب.
[۱۳۹] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۵۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
[۱۴۰] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۵۲، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
ابن ابی الربیع
[۱۴۱] ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۹۶، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
اختلاف آرای نحویان را در مورد بدل ضمیر مخاطب برای اسم ظاهر بررسی کرده است. بدل می‌تواند فعل از فعل باشد (مانند «وَمَنْ یَفْعلْ ذ'لِکَ یَلْقَ اَثاماً یُضاعَفْ لَهُ العَذابُ»، که «یُضاعَفْ» بدل از «یَلْقَ» است).


عامل نیز در بدل گاه مقدر و گاه مذکور است (مانند «اِتَّبِعوا المرسَلینَ اِتَّبِعوا مَنْ لایَسألُکُم اَجراً»، که دومی «اتبعوا» ی دوم می‌تواند حذف شود).
[۱۴۲] ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۸۸، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.



رضی الدین استرآبادی
[۱۴۳] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۱، ص۴۰۴ـ۴۰۵، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
تطابق یا عدم تطابق بدل و مبدلٌمنه را با تفکیک اقسام بدل ذکر کرده و عدم تطابقِ بدلِ کل از کل را فقط در معرفه و نکره بودن دانسته و در دیگر انواع بدل، عدم لزوم تطابق بدل با مبدلٌ منه را به لحاظ تعداد و جنس، جایز شمرده است.


عطف بیان، تابعی جامد و واضح‌تر از متبوعش که یا مانند صفت برای توضیح اسم پیش از خود، در صورت معرفه بودن، به کار می‌رود (مانند جاء زیدٌ التاجرُ، زیدِ تاجر آمد) یا برای تخصیصِ متبوع نکره (مانند لَبِستُ ثوباً قمیصاً، که «قمیص» (پیراهن) أخص از «ثَوْب» (لباس) است).


تفاوت عمده آن با بدل در استقلال نداشتن عطف بیان است.
[۱۴۴] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۷۲، بیروت: عالم الکتب.
[۱۴۵] ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۷۸، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
[۱۴۶] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۱۸ـ۲۱۹، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.



چون شبیه به صفت است، موارد چهارگانه تبعیت صفت از موصوف بر آن صدق می‌کند.
[۱۴۷] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۷۱، بیروت: عالم الکتب.
[۱۴۸] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۲۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
[۱۴۹] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۳، ص۵۳۸ـ۵۳۹، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.



سیبویه تفاوتهای عطف بیان و صفت را ذکر کرده، اما گاه عطف بیان را بدل نامیده است.
[۱۵۰] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
[۱۵۱] عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۹۳ـ۱۹۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
برخی نحویان نیز، با ذکر شواهدی، عطف بیان را با بدل کل از کل یکی می‌دانند.
[۱۵۲] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۷۱ـ۷۲، بیروت: عالم الکتب.
[۱۵۳] خالد بن عبداللّه ازهری، شرح التصریح علی التوضیح، ج۲، ص۱۳۲، و بهامشه حاشینة لیس بن زین الدین، (بیروت)، چاپ افست تهران.
ابن عقیل
[۱۵۴] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۲۱ـ۲۲۲، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
عطف بیان را، جز در دو مورد، همان بدل می‌داند.


رضی الدین استرآبادی
[۱۵۵] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۹۷ـ۴۰۲، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
[۱۵۶] محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۴۱۳، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
نیز عطف بیان را همان بدل دانسته و آرای نحویان را در باره تفاوتهای این دو رد کرده و فقط بدل غلط و نسیان را بدل دانسته است.


در هر صورت، عطف بیان و متبوعش، بر خلاف بدل، هیچگاه ضمیر و فعل و جمله واقع نمی‌شوند.
[۱۵۷] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۷۲، بیروت: عالم الکتب.
[۱۵۸] ابن هشام، مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ج۱، ص۵۹۳ـ۵۹۵، چاپ مازن مبارک و محمدعلی حمداللّه، بیروت ۱۹۷۹.

در مورد نکره آمدن عطف بیان و متبوعش میان نحویان اختلاف نظر وجود دارد، اما ابن عقیل
[۱۵۹] ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۲۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
و ابن هشام
[۱۶۰] ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۷۹، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
نظر به جواز آن داده اند.


از موارد اشتراک عطف بیان و بدل آن است که هر دو به تبیین و توضیح متبوع خود می‌پردازند و هر دو اسم جامدند.
[۱۶۱] ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۷۲، بیروت: عالم الکتب.



(۱) ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
(۲) ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
(۳) ابن منظور، لسان العرب.
(۴) ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
(۵) ابن هشام، مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، چاپ مازن مبارک و محمدعلی حمداللّه، بیروت ۱۹۷۹.
(۶) ابن یعیش، شرح المفصّل، بیروت: عالم الکتب.
(۷) خالد بن عبداللّه ازهری، شرح التصریح علی التوضیح، و بهامشه حاشینة لیس بن زین الدین، (بیروت)، چاپ افست تهران.
(۸) محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
(۹) عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
(۱۰) محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، اسلو ۱۸۷۹.
(۱۱) یوسف بن ابی بکر سکّاکی، مفتاح العلوم، قاهره ۱۳۵۶/۱۹۳۷.
(۱۲) عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
(۱۳) صادق شیرازی، شرح السیوطی: توضیحات للبهجة المرضیة فی شرح الالفیة، قم ۱۳۶۸ ش، عباس حسن، النحوالوافی، ج ۳، قاهره (۱۹۷۶)، چاپ افست تهران ۱۳۶۷ ش.
(۱۴) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب الجمل فی النحو، چاپ فخرالدین قباوه، حلب ۱۴۱۶/۱۹۹۵.


۱. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۱، ص۲۶۴، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۲. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۰۷ـ ۳۰۸، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۳. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۸۸ ـ۹۰، چاپ فخرالدین قباوه، حلب ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
۴. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۲۷ـ ۱۲۸، چاپ فخرالدین قباوه، حلب ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
۵. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۳۲ـ۱۳۳، چاپ فخرالدین قباوه، حلب ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
۶. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۶۳، چاپ فخرالدین قباوه، حلب ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
۷. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۹، چاپ فخرالدین قباوه، حلب ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
۸. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، مقدمه عبدالسلام محمد هارون، ص۱۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۹. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۱۹ـ۴۴۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۰. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۶۰، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۱. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۳۵ـ۴۳۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۲. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۴۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۳. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۲۲۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۴. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۵. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۸۴ـ۱۸۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۶. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۹۰ـ۱۹۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۷. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۴۱۲، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۱۸. عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۳، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
۱۹. عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۷، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
۲۰. محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۴، اسلو ۱۸۷۹.
۲۱. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۳۹، بیروت: عالم الکتب.
۲۲. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۰۷ـ۴۱۵، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۲۳. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۰۹، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۲۴. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۴۱۲، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۲۵. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۱۹۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۲۶. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۱۸، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۲۷. ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۶۶، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
۲۸. خالد بن عبداللّه ازهری، شرح التصریح علی التوضیح، ج۲، ص۱۰۸، و بهامشه حاشینة لیس بن زین الدین، (بیروت)، چاپ افست تهران.
۲۹. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۱۹۱ـ۱۹۵، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۳۰. صادق شیرازی، شرح السیوطی: توضیحات للبهجة المرضیة فی شرح الالفیة، ج۲، ص۴۹۶ـ۴۹۷، قم ۱۳۶۸ ش، عباس حسن، النحوالوافی، ج ۳، قاهره (۱۹۷۶)، چاپ افست تهران ۱۳۶۷ ش.
۳۱. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۲۲، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۳۲. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۳۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۳۳. محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۶، اسلو ۱۸۷۹.
۳۴. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۴۸ـ ۵۰، بیروت: عالم الکتب.
۳۵. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۱۵ـ۳۲۳، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۳۶. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۱۹۵، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۳۷. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۱۹۵۲۰۰ـ۲۰۱، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۳۸. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۱۱، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۳۹. محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۱۱، اسلو ۱۸۷۹.
۴۰. محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۶، اسلو ۱۸۷۹.
۴۱. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۴۷، بیروت: عالم الکتب.
۴۲. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۱۴ـ۳۱۵، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۴۳. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۴۷، بیروت: عالم الکتب.
۴۴. ابن منظور، لسان العرب، ج۲، ص۱۰۰.
۴۵. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۸۸ـ۹۰، چاپ فخرالدین قباوه، حلب ۱۴۱۶/۱۹۹۵.
۴۶. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۲۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۴۷. محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۶، اسلو ۱۸۷۹.
۴۸. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۱۴، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۴۹. ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۲۹۷، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۵۰. ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۶۷، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
۵۱. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۱۹۱ـ۱۹۲، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۵۲. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۵۲، بیروت: عالم الکتب.
۵۳. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۲۳، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۵۴. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۴۹ـ۵۰، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۵۵. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۵۴، بیروت: عالم الکتب.
۵۶. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۱۹۳، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۵۷. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۳۶۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۵۸. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۲۲ـ۲۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۵۹. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۵۴ـ۵۵، بیروت: عالم الکتب.
۶۰. محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۷، اسلو ۱۸۷۹.
۶۱. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۵۵، بیروت: عالم الکتب.
۶۲. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۳، ص۱۹۳ـ۱۹۴، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۶۳. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۴۲ـ۴۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۶۴. ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۷۰، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
۶۵. ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۷۰، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
۶۶. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۰۳ـ۲۰۵، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۶۷. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۶۲ـ۶۳، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۶۸. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۷۴، بیروت: عالم الکتب.
۶۹. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۴۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۷۰. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۶۰، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۷۱. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۳۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۷۲. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۳۷ـ ۴۳۸، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۷۳. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۵۴ـ ۳۵۵، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۷۴. ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۸۵، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
۷۵. ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۸۷، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
۷۶. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۴۳۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۷۷. یوسف بن ابی بکر سکّاکی، مفتاح العلوم، ج۱، ص۵۹، قاهره ۱۳۵۶/۱۹۳۷.
۷۸. عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۸، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
۷۹. ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۳۱ـ ۳۳۲، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۸۰. عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۱۷ـ ۱۸، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
۸۱. ابن هشام، مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ج۱، ص۱۷۳، چاپ مازن مبارک و محمدعلی حمداللّه، بیروت ۱۹۷۹.
۸۲. ابن هشام، مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ج۱، ص۶۱۵ـ ۶۳۲، چاپ مازن مبارک و محمدعلی حمداللّه، بیروت ۱۹۷۹.
۸۳. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۷۴ـ ۷۸، بیروت: عالم الکتب.
۸۴. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۶۶ـ۳۷۰، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۸۵. ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۵۳ـ ۳۵۸، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۸۶. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۳۹، بیروت: عالم الکتب.
۸۷. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۲۵، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۸۸. محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۴ـ۴۵، اسلو ۱۸۷۹.
۸۹. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۳۹ـ۴۱، بیروت: عالم الکتب.
۹۰. عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۲۱، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
۹۱. محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۵ـ۴۶، اسلو ۱۸۷۹.
۹۲. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۴۰، بیروت: عالم الکتب.
۹۳. ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۷۱، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۹۴. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۹۵. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۱۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۹۶. عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۲۲، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
۹۷. محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۶، اسلو ۱۸۷۹.
۹۸. ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۶۴، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۹۹. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۴۱، بیروت: عالم الکتب.
۱۰۰. ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۱۱۵، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۱۰۱. عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۲۱ـ۲۲، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
۱۰۲. محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۶، اسلو ۱۸۷۹.
۱۰۳. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۳۷۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۰۴. عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۲۲، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
۱۰۵. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۳۹۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۰۶. محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۶، اسلو ۱۸۷۹.
۱۰۷. ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۷۷، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۱۰۸. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۴۱، بیروت: عالم الکتب.
۱۰۹. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۱، ص۳۷۷، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۱۰. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۳۵۹ـ۳۶۰، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۱۱. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۳۷۹ـ۳۸۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۱۲. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۳۸۵ـ۳۸۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۱۳. ابن منظور، لسان العرب، ذیل «اَکد»
۱۱۴. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۸۱، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۱۱۵. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۸۴، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۱۱۶. ابن هشام، مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ج۱، ص۷۹۳ـ۷۹۴، چاپ مازن مبارک و محمدعلی حمداللّه، بیروت ۱۹۷۹.
۱۱۷. ابن هشام، مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ج۱، ص۸۲۲، چاپ مازن مبارک و محمدعلی حمداللّه، بیروت ۱۹۷۹.
۱۱۸. محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، اسلو ۱۸۷۹.
۱۱۹. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۶۶، بیروت: عالم الکتب.
۱۲۰. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۴۷، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۱۲۱. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۹۷ـ ۳۹۸، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۱۲۲. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۶۴، بیروت: عالم الکتب.
۱۲۳. عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۲۵، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
۱۲۴. محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۹، اسلو ۱۸۷۹.
۱۲۵. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۶۳ـ۶۵، بیروت: عالم الکتب.
۱۲۶. ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۹۱ـ ۳۹۲، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۱۲۷. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج ۲، ص ۱۶، ج۱، ص۴۳۹، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۲۸. محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۸ـ۴۹، اسلو ۱۸۷۹.
۱۲۹. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۶۶، بیروت: عالم الکتب.
۱۳۰. ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۹۲ـ۳۹۳، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۱۳۱. ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۴۰۸ـ۴۰۹، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۱۳۲. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۴۹، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۱۳۳. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج ۱ ص۴۴۱، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۳۴. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۳۵. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج ۲، ۱۶، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۳۶. عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، کتاب الجمل فی النحو، ج۱، ص۲۳ـ۲۴، چاپ علی توفیق الحمد، بیروت ۱۴۰۵/ ۱۹۸۵.
۱۳۷. محمود بن عمر زمخشری، کتاب المفصّل فی النحو، ج۱، ص۴۹، اسلو ۱۸۷۹.
۱۳۸. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۶۸ـ۶۹، بیروت: عالم الکتب.
۱۳۹. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۵۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۱۴۰. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۵۲، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۱۴۱. ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۹۶، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۱۴۲. ابن ابی الربیع، البسیط فی شرح جمل الزجاجی، ج۱، ص۳۸۸، چاپ عیّاد بن عیدالثبیتی، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.
۱۴۳. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۱، ص۴۰۴ـ۴۰۵، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۱۴۴. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۷۲، بیروت: عالم الکتب.
۱۴۵. ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۷۸، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
۱۴۶. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۱۸ـ۲۱۹، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۱۴۷. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۷۱، بیروت: عالم الکتب.
۱۴۸. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۲۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۱۴۹. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۳، ص۵۳۸ـ۵۳۹، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۱۵۰. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۵۱. عمرو بن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، ج۲، ص۱۹۳ـ۱۹۴، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره (۱۳۸۵/۱۹۶۶)، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
۱۵۲. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۷۱ـ۷۲، بیروت: عالم الکتب.
۱۵۳. خالد بن عبداللّه ازهری، شرح التصریح علی التوضیح، ج۲، ص۱۳۲، و بهامشه حاشینة لیس بن زین الدین، (بیروت)، چاپ افست تهران.
۱۵۴. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۲۱ـ۲۲۲، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۱۵۵. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۳۹۷ـ۴۰۲، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۱۵۶. محمد بن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح کافیه ابن الحاجب، ج۲، ص۴۱۳، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۹/۱۹۹۸.
۱۵۷. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۷۲، بیروت: عالم الکتب.
۱۵۸. ابن هشام، مغنی اللبیب عن کتب الأعاریب، ج۱، ص۵۹۳ـ۵۹۵، چاپ مازن مبارک و محمدعلی حمداللّه، بیروت ۱۹۷۹.
۱۵۹. ابن عقیل، شرح ابن عقیل علی الفیة ابن مالک، ج۲، ص۲۲۰، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، (قاهره) ۱۳۸۴ـ ۱۳۸۵/۱۹۶۴ـ ۱۹۶۵.
۱۶۰. ابن هشام، شرح قطرالنّدی و بلّالصّدی، ج۱، ص۲۷۹، چاپ امیل بدیع یعقوب، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶.
۱۶۱. ابن یعیش، شرح المفصّل، ج۳، ص۷۲، بیروت: عالم الکتب.



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «توابع»، شماره۳۹۷۷.    


رده‌های این صفحه : ادبیات عرب | توابع | نحو




جعبه ابزار