• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ابوالنجم امیرالجیوش بدرالجمالی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بَدْرُ الْجَمالی‌، ابوالنجم‌ امیرالجیوش‌ (د ۴۸۷ یا ۴۸۸ق‌/۱۹۰۴ یا ۱۹۰۵م‌)، وزیر و سپهسالار نامدار مصر به‌ روزگار مستنصر فاطمی‌ است. بدر، غلامی‌ ارمنی‌ تبار و در خدمت‌ جمال‌الدوله‌ ابوالحسن‌ علی‌ بن‌ عمار، حاکم‌ طرابلس‌ شام‌ بود که‌ از خردسالی‌ نزد او تربیت‌ شد و به‌ همو منسوب‌ گردید و بدرالجمالی‌ خوانده‌ شد.



او ظاهراً در آغاز قرن پنجم متولد شد، زيرا در هنگام مرگ (۴۸۷) چنانکه نقل شده است، بيش از هشتاد سال داشت. او پيش از تصدي مقام وزارت نيز، در شام شهرت فراواني به هم رسانده بود. دوبار حاکم دمشق شد، ولي هربار به سبب سختگيري‌هايش با سربازان نازپرورده دچار گرفتاري‌هايي شد. آنگاه به فرماندهي کل قواي عَکّا نايل آمد و در اين مقام مجبور شد که با قواي ملکشاه بجنگد.


خلافت فاطمیان که زماني در اوج درخشش بود، در عهد مستنصر (۴۲۷-۴۸۷)، خليفه بي‌کفايت، در آستانه انقراض قرار گرفت.
سلجوقیان به سوي شام پيش مي‌رفتند، در مصر غلامانِ ترک با سپاهيان سياهپوست مي‌جنگيدند، دوران قحطی هفت ساله‌اي منابع کشور را تحليل مي‌برد، و در اين کشمکش همگاني، قدرت دولت از ميان رفته بود، گرسنگي و بيماري مردم را از پاي درمي‌آورد، خودسري و زورگويي موجب کساد کارها شده بود، و چنين به نظر مي‌رسيد که خلافت فاطميان بر اثر اين هرج و مرج نابود خواهد شد.
در همين زمان، بدرالجمالي سردار شامي، به دعوت خلیفه، زمام دولت و ارتش را به دست گرفت و با قدرتي سخت خشونت آميز، دوباره امور را سروسامان بخشيد و درواقع دوره دوم عظمت خلافت فاطمي را آغاز کرد.


بدرالجمالی‌ به‌ سبب‌ برخورداری‌ از خصایص‌ نظامی‌ و سیاسی‌، در دستگاه‌ امیر جمال‌الدوله‌ که‌ از اتباع‌ فاطمیان‌ به‌ شمار می‌رفت‌، ترقی‌ کرد
[۱] ابن‌ صیرفی‌ علی‌، الاشارة الی‌ من‌ نال‌ الوزارة، ج۱، ص۵۵، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ مخلص‌، قاهره‌، ۱۹۲۴م‌.
[۲] عبدالمنعم ماجد، السجلات‌ المستنصریة، ج۱، ص۶۳، به‌ کوشش‌ عبدالمنعم‌ ماجد، قاهره‌، ۱۹۵۴م‌.
[۳] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۴، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
تا در ربیع‌الاخر ۴۵۵ مستنصر فاطمی‌ او را ولایت‌ دمشق‌ داد؛ اما اختلاف‌ میان‌ بدرالجمالی‌ و سپاهیان‌ دمشق‌ که‌ اشرار و احداث‌ (ه م‌) شهر نیز بدان‌ها پیوسته‌، و بر امیر شوریدند، سبب‌ شد که‌ او در رجب‌ ۴۵۶ حکومت‌ دمشق‌ را رها کند.
[۴] ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۱۵، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.

در ۴۵۸ق‌ پس‌ از درّی‌ مستنصری‌، حاکم‌ دمشق‌، بدرالجمالی‌ باز به‌ حکومت‌ آن‌ دیار و بقیه قلمرو نفوذ فاطمیان‌ در شام‌ منصوب‌ شد. حکومت‌ دوم‌ او نیز چندان‌ به‌ درازا نکشید؛ چه‌، وقتی‌ خبر مرگ‌ فرزندش‌ را در عسقلان‌ شنید، عملاً عزلت‌ گزید. این‌ واقعه‌ مصادف‌ بود با شورش‌ دمشقیان‌ بر ضد او که‌ ابن‌ تغری‌ بردی‌ آن‌ را ناشی‌ از ستمگری‌ بدرالجمالی‌ دانسته‌ است‌؛ و چون‌ در رمضان‌ ۴۶۰ از شهر بیرون‌ رفت‌، مقر حکومتش‌ را سوزاندند و او نیز به‌ دمشق‌ باز نگشت‌.
[۹] ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۱۹، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
[۱۲] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۴- ۳۹۵، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.

در آن‌ ایام‌ اوضاع‌ شام‌ سخت‌ آشفته‌ بود و حکام‌ محلی‌ و مردم‌ آن‌ سرزمین‌ از فاطمیان‌ دلخوش‌ نبودند و چنانکه‌ یاد شد، با امرای‌ منصوب‌ از سوی‌ آنان‌ در می‌آویختند. به‌ علاوه‌، دولت‌ نیرومند سلجوقی‌ که‌ از عصر طغرل‌ با سلطه فاطمیان‌ و بساسیری‌ به‌ نبرد برخاسته‌ بود، در این‌ روزگار به‌ عنوان‌ بزرگ‌ترین‌ دشمن‌ ایشان‌ همواره‌ مترصد فرصتی‌ برای‌ تضعیف‌ قدرت‌ و نفوذ آنان‌ بود. هجوم‌ ترکمانان‌ به‌ شام‌ و رقابت‌ امرای‌ محلی‌ بر سر توسعه نفوذ خود، و آشوب‌هایی‌ که‌ قبایل‌ عرب‌ در فلسطین‌ به‌ پا می‌کردند، از دیگر سبب‌های‌ این‌ آشفتگی‌ بود. بدرالجمالی‌ در چنین‌ احوالی‌ و شاید برای‌ اعاده کامل‌ نفوذ فاطمیان‌، از سوی‌ خلیفه‌ حکومت‌ یافت‌؛ اما ناکامی‌ او در حفظ دمشق‌ به‌ عنوان‌ یکی‌ از مهم‌ترین‌ مراکز شام‌، و ضعف‌ دستگاه‌ خلافت‌ موجب‌ شد تا این‌ سرزمین‌ به‌ تدریج‌ از دست‌ فاطمیان‌ به‌ در رود.


درباره شهرهایی‌ که‌ پس‌ از ترک‌ دمشق‌ به‌ عنوان‌ قلمرو بدرالجمالی‌ و حوزه اقتدار او یاد شده‌، میان‌ مورخان‌ اختلاف‌ است‌. به‌ نظر می‌رسد که‌ پس‌ از دمشق‌ در عکا و بعضی‌ از شهرهای‌ ساحلی‌ فلسطین‌ اقامت‌ گزید، زیرا دو سه‌ سال‌ پس‌ از آن‌ وقتی‌ ترکمانان‌ روی‌ به‌ شام‌ نهادند، گروهی‌ از آنان‌ به‌ عکا و بلاد ساحلی‌ رفتند و با بدرالجمالی‌ متحد شدند.
[۱۳] ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۰، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
[۱۴] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۵، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.

به‌ روایت‌ابن‌ حجر بدرالجمالی‌ پس‌ از خروج‌ از دمشق‌ به‌ صور رفت‌ و آن‌جا را از دست‌ عین‌الدوله‌ ابن‌ ابی‌ عقیل‌ به‌ در آورد. اما بعضی‌ از مورخان‌ آورده‌اند که‌ او در ۴۶۲ق‌ به‌ محاصره آن‌جا دست‌ زد و ابن‌ ابی‌ عقیل‌ از امیر قرلو سرکرده ترکان‌ شام‌ مدد خواست‌ و قرلو به‌ محاصره صیدا که‌ از آن‌ِ بدرالجمالی‌ بود، پرداخت‌. بدر به‌ ناچار صور را رها کرد. به‌ گزارش‌ سبط ابن‌ جوزی‌
[۱۷] سبط ابن‌ جوزی‌ یوسف‌، مرآة الزمان‌، ج۱، ص‌ ۱۵۳، به‌ کوشش‌ علی‌ سویم‌، آنکارا، ۱۹۶۸م‌.
[۱۸] سبط ابن‌ جوزی‌ یوسف‌، مرآة الزمان‌، ج۱، ص۱۵۷- ۱۵۸، به‌ کوشش‌ علی‌ سویم‌، آنکارا، ۱۹۶۸م‌.
بدرالجمالی‌ در ۴۶۴ق‌ با ناوکیه‌ (ترکمانانی‌ که‌ به‌ سرکردگی‌ اتسز بن‌ اوق‌ (ه م‌) از برابر الب‌ ارسلان‌ گریخته‌ و به‌ شام‌ آمده‌ بودند) بر ضد اعراب‌ شورشی‌ فلسطین‌ همداستان‌ شد و ایشان‌ را راند
[۱۹] دفتری‌ فرهاد، تاریخ‌ و عقاید اسماعیلیه‌، ج۱، ص۲۳۹، ترجمة فریدون‌ بدره‌ای‌، تهران‌، ۱۳۷۵ش‌.
اما سپس‌ میان‌ خود آنان‌ اختلاف‌ افتاد و ترکمانان‌ نیز به‌ صور نزد ابن‌ ابی‌ عقیل‌ رفته‌، همراه‌ او بدرالجمالی‌ را در عکا محاصره‌ کردند، ولی‌ کاری‌ از پیش‌ نبردند.
[۲۰] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۵، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
[۲۱] مصطفی‌ شاکر، «فلسطین‌ فی‌ مابین‌ العهدین‌ الفاطمی‌ و الایوبی‌»، ج۱، ص۳۶۰، الموسوعة الفلسطینیة، الدراسات‌ الخاصة، بیروت‌، ۱۹۹۰م‌، ج‌ ۲.



بدر قبلاً سپاهي ارمنی براي محافظت خود تدارک ديده بود و سربازان معتمد ديگري نيز در اختيار داشت. هنگامي که خليفه در ۴۶۶ بدر را فراخواند تا خود را از دست کارگزاران مستبدّ ترک برهاند، او افرادش را با خود به مصر برد. چنین‌ می‌نماید که‌ میان‌ خلیفه‌ و بدرالجمالی‌، برای‌ سرکوب‌ بسیاری‌ از امرا و فرماندهان‌ مصر توافق‌ شده‌ بود؛ ترکان که از سبب آمدن بدر به مصر بيخبر بودند به دامي که براي آن‌ها گسترده شده بود افتادند، بدر اندکی‌ پس‌ از ورود، آنان‌ را به‌ مهمانی‌ خواند و یک‌ یک‌ را به‌ قتل‌ رساند و در يک شب کشته شدند، و بدر بر اوضاع تسلّط يافت و بعضی‌ از عوامل‌ آشوب‌ و مخالفت‌ را از میان‌ برداشت‌ . ظاهراً پس‌ از این‌ بود که‌ از سوی‌ خلیفه‌، القابی‌ چون‌ امیرالجیوش‌، سیدالاجل‌، کامل‌ قضاة المسلمین‌ و هادی‌ دعاة المؤمنین‌، وزیر و قاضی‌ القضاة و داعی‌ الدعاة یافت‌ و نایبانی‌ به‌ عنوان‌ قاضی‌ و داعی‌ برگماشت‌
[۲۲] ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۳، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
[۲۳] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۷، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
و در واقع‌ ریاست‌ امور دینی‌، قضایی‌، کشوری‌ و لشکری‌ همه‌ بدو تفویض‌ شد
[۲۴] دفتری‌ فرهاد، تاریخ‌ و عقاید اسماعیلیه‌، ج۱، ص۲۳۶، ترجمة فریدون‌ بدره‌ای‌، تهران‌، ۱۳۷۵ش‌.
و این‌ وسیع‌ترین‌ اختیاراتی‌ بود که‌ یک‌ وزیر تا آن‌ هنگام‌ بدان‌ دست‌ یافته‌ بود.
لقب اول او معروفترينِ اين لقب‌هاست، و جبل الجيوشي هنوز هم معمولاً به کوه مُقَطَّم که مشرف بر قاهره است اطلاق مي‌شود.
بدر بر ستيغ اين کوه، مسجد‌ي (= مَشْهد) ساخت که امروزه به عقيده عامه مردم «سِيدي جيوشي» در آن مدفون است.


وي پس از آرام کردن پايتخت، به استقرار مجدّد نظم در مشرق و سپس مغرب مصر رود نیل پرداخت، ولي مجبور شد که اسکندریه را با حمله تصرف کند.
تسخیر مصر عليا نيز بدشواري صورت گرفت، زيرا در آن‌جا طوايف عرب عَلَم استقلال برافراشته بودند. در شام بخت با او بدينگونه يار نبود، چون کار از کار گذشته بود. در اواخر ۴۶۸، دمشق به دست سلجوقيان افتاد و فاطمیان ديگر هرگز نتوانستند آن را باز پس بگيرند.
سال بعد، اتسز، سردار فاتح سلجوقي، قاهره را تهدید کرد.


مقارن‌ حکومت‌ بدرالجمالی‌ بر دمشق‌ و کوشش‌های‌ او برای‌ تصرف‌ شهرهای‌ شام‌، ناصرالدوله‌ حمدانی‌ به‌ عنوان‌ سپهسالار مصر بر خلیفه‌ چیرگی‌ بسیار یافته‌، و همه امور را در دست‌ گرفته‌ بود و چنانکه‌ گفته‌اند، می‌خواست‌ شریف‌ ابوطاهر حیدره بن‌ حسن‌ را که‌ بدرالجمالی‌ او را از دمشق‌ رانده‌ بود، به‌ خلافت‌ بنشاند، اما در ۴۶۵ق‌/۱۰۷۳م‌ به‌ قتل‌ رسید و جانشین‌ او ایلدگز نیز همان‌ شیوه‌ را در پیش‌ گرفت‌ و مستنصر برای‌ رهایی‌ از این‌ تنگنا بدر را به‌ کمک‌ خواست‌. گفته‌اند که‌ مستنصر توسط بعضی‌ از یاران‌ خود با نوشتن‌ نامه‌، بدرالجمالی‌ را به‌ مصر خواند و به‌ روایتی‌ عبدالله‌ بن‌ مستنصر خود به‌ شام‌ رفت‌ و از بدر یاری‌ خواست‌ و هر دو به‌ مصر بازگشتند. بدرالجمالی‌ از دعوت‌ خلیفه‌ خشنود شد و راه‌ را برای‌ ترقی‌ خویش‌ هموار دید، اما شرط کرد که‌ لشکریان‌ خویش‌ خاصه‌ جنگجویان‌ ارمنی‌ را نیز به‌ مصر آورد.
بدین‌ترتیب‌ با ده‌ها کشتی‌ از طریق‌ مدیترانه‌ وارد دمیاط و پس‌ از آن‌ تنیس‌ شد و روی‌ به‌ قاهره‌ نهاد و در اواخر جمادی الاول‌ ۴۶۶ بدانجا رسید و مورد استقبال‌ خلیفه‌ واقع‌ شد.
[۳۰] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۵-۳۹۶، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.

از گزارش‌ ابن‌ خلکان‌ برمی‌آید که‌ چون‌ بدرالجمالی‌ وارد مصر شد، وزارت‌ و قاضی‌ القضاتی‌ یافت‌. اما به‌ نظر می‌رسد که‌ او مدتی‌ بعد که‌ دشمنان‌ خلیفه‌ را از میان‌ برده‌ بود، بدین‌ مناصب‌ رسید؛ چه‌، ابن‌ تغری‌ بردی‌ آورده‌ است‌ که‌ بدر در ۴۶۸ق‌ وزیر شد، در حالی‌ که‌ پیش‌ از آن‌ پایگاهی‌ بلندتر از وزارت‌ داشت‌ و این‌ منصب‌ را گرفت‌ تا کسی‌ با او به‌ رقابت‌ بر نخیزد. در این‌ روزگار امور مصر و یکپارچگی‌ دولت‌ از هم‌ گسیخته‌ بود و وزرا و خلفا جز نام‌ و لقب‌ قدرتی‌ نداشتند. در هر جا گروهی‌ به‌ شورش‌ برخاسته‌، به‌ غارت‌ و راهزنی‌ می‌پرداختند. بدرالجمالی‌ در چنین‌ احوالی‌ وارد مصر شد و ورود او پایان‌ بداقبالی‌های‌ خلیفه منکوب‌ و ضعیف‌ بود،
[۳۳] ابن‌ صیرفی‌ علی‌، الاشارة الی‌ من‌ نال‌ الوزارة، ج۱، ص۵۵، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ مخلص‌، قاهره‌، ۱۹۲۴م‌.
اگرچه‌ بدر نیز خود بر خلیفه‌ چیرگی‌ تمام‌ یافت‌ و همه امور را در دست‌ گرفت‌.
[۳۵] ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۳۰، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
[۳۶] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۷، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.



بدرالجمالی‌ پس‌ از آن‌ به‌ دفع‌ شورش‌ها و مخالفت‌هایی‌ که‌ در شهرهای‌ مصر بر ضد خلیفه‌ جریان‌ داشت‌، پرداخت‌. در ۴۶۷ق‌ با بی‌رحمی‌ دمیاط را از آشوبگران‌ پاک‌ کرد و شورشیان‌ لواته‌ را شکست‌ داد و اسکندریه‌ را نیز که‌ راه‌ خلاف‌ می‌پیمود، به‌ اطاعت‌ واداشت‌
[۳۷] ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۴، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
[۳۸] ابن‌ ظافر علی‌، اخبار الدول‌ المنقطعة، ج۱، ص۷۶، به‌ کوشش‌ آندره‌ فره‌، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌.
اما در همین‌ زمان‌، شکلی‌ خوارزمی‌ عکا را تصرف‌ کرد و نایب‌ بدرالجمالی‌ را راند، ولی‌ خانواده بدرالجمالی‌ را به‌ مصر روانه‌ کرد.
[۳۹] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۸، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
[۴۰] سبط ابن‌ جوزی‌ یوسف‌، مرآة الزمان‌، ج۱، ص۱۷۱، به‌ کوشش‌ علی‌ سویم‌، آنکارا، ۱۹۶۸م‌.
[۴۱] مصطفی‌ شاکر، «فلسطین‌ فی‌ مابین‌ العهدین‌ الفاطمی‌ و الایوبی‌»، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱، الموسوعة الفلسطینیة، الدراسات‌ الخاصة، بیروت‌، ۱۹۹۰م‌، ج‌ ۲.
در همین‌ سال‌ بدرالجمالی‌ هاشمیان‌ مکه‌ را به‌ تهدید و تطمیع‌ واداشت‌ که‌ خطبه‌ به‌ نام‌ فاطمیان‌ بخوانند
[۴۲] سبط ابن‌ جوزی‌ یوسف‌، مرآة الزمان‌، ج۱، ص۱۷۴، به‌ کوشش‌ علی‌ سویم‌، آنکارا، ۱۹۶۸م‌.
و سیطره خود را تا حجاز وسعت‌ داد. اگرچه‌ این‌ سیطره‌ چندان‌ به‌ درازا نکشید و در ۴۷۳ق‌ باز خطبه‌ به‌ نام‌ عباسیان‌ شد.
[۴۳] دفتری‌ فرهاد، تاریخ‌ و عقاید اسماعیلیه‌، ج۱، ص۲۴۰، ترجمة فریدون‌ بدره‌ای‌، تهران‌، ۱۳۷۵ش‌.
در سال‌ بعد نیز لشکری‌ به‌ سوی‌ دمشق‌ فرستاد، اما تنها نتیجه این‌ لشکرکشی‌ آن‌ بود که‌ نام‌ فاطمیان‌ را در دمشق‌ از خطبه‌ انداختند و پس‌ از آن‌ هرگز سلطه ایشان‌ بر دمشق‌ تجدید نشد.
[۴۴] ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۴، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.

در ۴۶۹ق‌ بدرالجمالی‌ اعراب‌ و غلامان‌ شورشی‌ صعید مصر را به‌ سختی‌ سرکوب‌ کرد و سپس‌ اسوان‌ را از دست‌ کنزالدوله‌ محمد گرفت‌.
[۴۵] ابن‌ ظافر علی‌، اخبار الدول‌ المنقطعة، ج۱، ص۷۶، به‌ کوشش‌ آندره‌ فره‌، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌.
[۴۶] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۸، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
در این‌ میان‌ اتسز لشکر به‌ مصر آورد. بدر به‌ مقابله‌ رفت‌ و او را شکست‌ داد و به‌ گریز واداشت‌.
[۴۷] ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۵، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
[۴۸] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۸، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
[۴۹] سبط ابن‌ جوزی‌ یوسف‌، مرآة الزمان‌، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۳، به‌ کوشش‌ علی‌ سویم‌، آنکارا، ۱۹۶۸م‌.
در ۴۷۰ق‌ نیز بدرالجمالی‌ کوشید که‌ دمشق‌ را تسخیر کند، اما ناکام‌ ماند. در لشکرکشی‌ بعدی‌ در ۴۷۱ یا ۴۷۲ق‌ نزدیک‌ بود کار به‌ نتیجه‌ رسد که‌ اتسز از تاج‌الدوله‌ تُتُش‌ سلجوقی‌ مدد خواست‌ و مصریان‌ ناچار محاصره‌ را برداشتند.
[۵۰] ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۶، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
[۵۱] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۹، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.



در ۴۷۷ق‌ اوحد، پسر بدرالجمالی‌ در اسکندریه‌ شورید. بدرالجمالی‌ خود بدانجا رفت‌ و شهر را گرفت‌ و شورشیان‌ و پسر خود را کشت‌.
[۵۲] ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۶، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
[۵۳] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۹، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
[۵۴] ابن‌ ظافر علی‌، اخبار الدول‌ المنقطعة، ج۱، ص۷۶، به‌ کوشش‌ آندره‌ فره‌، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌.
گفته‌اند که‌ سال‌ بعد نیز یکی‌ دیگر از پسران‌ او با ۴ تن‌ از امرا بر قتل‌ پدر خود همداستان‌ شد، ولی‌ بدرالجمالی‌ همه‌ را کشت‌


سرانجام‌، دیگر کوشش‌های‌ بدرالجمالی‌ برای‌ تسلط بر برخی‌ از شهرهای‌ شام‌ به‌ نتیجه‌ رسید و در ۴۸۲ق‌ لشکری‌ به‌ فرماندهی‌ نصیرالدولة جیوشی‌ به‌ شام‌ فرستاد و توانست‌ صور، صیدا، جبیل‌ و عکا را تسخیر کند، ولی‌ از محاصره بعلبک‌ طرفی‌ نبست‌.
[۵۶] ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۸، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
[۵۷] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۹، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
این‌ نصیرالدولة جیوشی‌ که‌ ظاهراً به‌ نیابت‌ از مصر حکومت‌ صور را در دست‌ گرفته‌ بود، در ۴۸۶ق‌ خود را مستقل‌ خواند، ولی‌ لشکریان‌ مصری‌ او را با یارانش‌ گرفتند و به‌ سوی‌ بدرالجمالی‌ فرستادند و بدر همه‌ را گردن‌ زد.
[۵۹] ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۹، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.



مدتی‌ پس‌ از این‌ وقایع‌ در ربیع الاول ۴۸۷ یا ۴۸۸ق‌ زندگی فعّال و موفق بدر به سرآمد بدرالجمالی‌ بیمار شد و در ۸۰ سالگی‌ درگذشت‌، در حالی‌ که‌ ۲۰ سال‌ بدون‌ منازع‌ بر مصر فرمان‌ رانده‌ بود.
[۶۳] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۹-۴۰۰، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
گفته‌اند که‌ پیش‌ از مرگ‌، ترتيبي داده بود تا پسرش افضل‌ بن‌ بدرالجمالی‌ (ه م‌) شاهانشاه همه مناصب او را به دست گيرد و وی را به‌ وزارت‌ تعیین‌ کرد و از فرماندهان‌ و امرا خواست‌ تا نسبت‌ به‌ او وفادار بمانند.
خليفه مستنصر نيز که تا آن زمان شصت سال خلافت کرده بود، چند ماه بعد درگذشت.


دوران‌ او در قیاس‌ با دوران‌ پیش‌ از وی‌، دوره آسودگی‌ و آرامش‌ بود. در آغاز وزارت‌ او، به‌ سبب‌ خشک‌ سالی‌ چند ساله‌، مردم‌ در عسرت‌ به‌ سر می‌بردند. بدر هر جا سراع‌ غله‌ در انباری‌ می‌گرفت‌، بیرون‌ می‌آورد؛ نیز زمین‌های‌ کشاورزی‌ را ۳ سال‌ به‌ زارعان‌ وانهاد و خراج‌ نطلبید، تا فراوانی‌ نعمت‌ شد. خرابی‌های‌ سابق‌ را ترمیم‌ کرد و راه‌ها را امن‌ گردانید و بازرگانی‌ رونق‌ یافت‌.
[۶۹] ابن‌ دواداری‌ ابوبکر، کنز الدرر، ج۶، ص۳۹۹-۴۰۰، به‌ کوشش‌ صلاح‌الدین‌ منجد، قاهره‌، ۱۳۸۰ق‌/۱۹۶۱م‌.
[۷۰] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۴۰۱، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
[۷۱] مقریزی‌ احمد، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج۱، ص۳۸۲، بیروت‌، دارصادر.

او در آبادانی‌ ملک‌ نیز می‌کوشید. بنای‌ دومین‌ سور قاهره‌ را او آغاز کرد و نیز باب‌ الزویله‌، باب‌ النصر و باب‌ الفتوح‌ از ساخته‌های‌ اوست‌.
[۷۲] ابن‌ صیرفی‌ علی‌، الاشارة الی‌ من‌ نال‌ الوزارة، ج۱، ص۵۶، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ مخلص‌، قاهره‌، ۱۹۲۴م‌.
[۷۳] مقریزی‌ احمد، المقفی، ج۱، ص۳۷۷-۳۷۹، ج۲، ص۳۹۹، مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
مشهد الرأس‌ در عسقلان‌، جامع‌ العطارین‌ در اسکندریه‌، مسجد النصر در اسوان‌ را هم‌ او ساخت‌.
[۷۴] ابن‌ ظافر علی‌، اخبار الدول‌ المنقطعة، ج۱، ص۷۷، به‌ کوشش‌ آندره‌ فره‌، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌.
[۷۵] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۸-۳۹۹، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
بازاری‌ در قاهره‌ که‌ مقریزی‌ از آن‌ با عنوان‌ سوق‌ امیرالجیوش‌ یاد کرده‌، احتمالاً از بناهای‌ اوست‌.
درباره کارهاي او در مقام حاکم، که در همه منابع ستايش شده است، آگاهي اندکي در دست داريم.
در دوره فرمانروايي او، درآمد سالانه مصر از بابت مالیات از حدود دو به سه ميليون دینار افزايش يافت. اين عواید هنگفت به او امکان داد تا به درس‌هايي که از حمله سلجوقيان آموخته بود جامه عمل بپوشاند.


بدرالجمالی‌ را اولین‌ کس‌ از «ارباب‌ سیوف‌» دانسته‌اند که‌ وزارت‌ مصر یافت‌
[۷۹] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۴۰۲، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
و پس‌ از او وزیران‌ فاطمی‌ صاحب‌ همه مناصب‌ لشکری‌ و کشوری‌ بودند. او مردی‌ مخوف‌ و سفاک‌ و پر هیبت‌ بود و برای‌ هموار کردن‌ راه‌ پیشرفت‌ و توسعه‌ و نفوذ خود از هیچ‌ کاری‌ روی‌گردان‌ نبود؛ چنانکه‌ بسیاری‌ از رجال‌ و امرای‌ مصر را کشت‌.
[۸۰] ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۳۰، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
[۸۱] مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۴۰۰، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
[۸۲] مقریزی‌ احمد، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج۱، ص۳۸۲، بیروت‌، دارصادر.
حتی‌ در قتل‌ فرزندان‌ خویش‌ نیز تردید نکرد. ابن‌ صیرفی‌
[۸۳] ابن‌ صیرفی‌ علی‌، الاشارة الی‌ من‌ نال‌ الوزارة، ج۱، ص‌ ۵۱ -۵۴، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ مخلص‌، قاهره‌، ۱۹۲۴م‌.
۴ تن‌ از وزیران‌ مصر را که‌ به‌ دست‌ او کشته‌ شدند، نام‌ برده‌ است‌. عبدالرحمان‌ ابن‌ جوزی‌ نیز به‌ گونه‌ای‌ مبالغه‌آمیز آورده‌ است‌ که‌ بدرالجمالی‌ بسیاری‌ از علمای‌ اهل‌ سنت‌ مصر را کشت‌ یا تبعید کرد.


بدر، غلامي ارمني از غلامانِ جمال الدولة بن عَمّار، اميرِ شامي، بود و به همين جهت جمالي خوانده مي‌شد.


(۱) ابن‌ اثیر علی بن محمد، الکامل فی التاریخ‌.
(۲) ابن‌ تغری‌ بردی‌ یوسف، النجوم الظاهرة فی ملوک المصر و القاهرة.
(۳) ابن‌ جوزی‌ عبدالرحمان‌، المنتظم‌ فی التاریخ الأمم و الملوک، به ‌کوشش‌ محمد و مصطفی‌ عبدالقادر عطا، بیروت‌، ۱۴۱۲ق‌/۱۹۹۲م‌.
(۴) ابن‌ حجر عسقلانی‌ احمد، رفع‌ الاصر عن‌ قضاة مصر، به‌ کوشش‌ حامد عبدالحمید و محمدمهدی‌ ابوسنه‌، قاهره‌، ۱۹۵۷م‌.
(۵) ابن‌ خلکان احمد‌، وفیات الأعیان وأبناء أبناء الزمان.
(۶) ابن‌ دواداری‌ ابوبکر، کنز الدرر، به‌ کوشش‌ صلاح‌الدین‌ منجد، قاهره‌، ۱۳۸۰ق‌/۱۹۶۱م‌.
(۷) ابن‌ صیرفی‌ علی‌، الاشارة الی‌ من‌ نال‌ الوزارة، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ مخلص‌، قاهره‌، ۱۹۲۴م‌.
(۸) ابن‌ ظافر علی‌، اخبار الدول‌ المنقطعة، به‌ کوشش‌ آندره‌ فره‌، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌.
(۹) ابن‌ قلانسی‌ حمزه‌، ذیل‌ تاریخ‌ دمشق‌، به‌ کوشش‌ آمد رُز، بیروت‌، ۱۹۰۸م‌.
(۱۰) ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
(۱۱) دفتری‌ فرهاد، تاریخ‌ و عقاید اسماعیلیه‌، ترجمة فریدون‌ بدره‌ای‌، تهران‌، ۱۳۷۵ش‌.
(۱۲) ذهبی‌ محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۴م‌.
(۱۳) ذهبی‌ محمد، العبر، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.
(۱۴) سبط ابن‌ جوزی‌ یوسف‌، مرآة الزمان‌، به‌ کوشش‌ علی‌ سویم‌، آنکارا، ۱۹۶۸م‌.
(۱۵) عبدالمنعم ماجد، السجلات‌ المستنصریة، به‌ کوشش‌ عبدالمنعم‌ ماجد، قاهره‌، ۱۹۵۴م‌.
(۱۶) مصطفی‌ شاکر، «فلسطین‌ فی‌ مابین‌ العهدین‌ الفاطمی‌ و الایوبی‌»، الموسوعة الفلسطینیة، الدراسات‌ الخاصة، بیروت‌، ۱۹۹۰م‌، ج‌ ۲.
(۱۷) مقریزی‌ احمد، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، بیروت‌، دارصادر.
(۱۸) مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
(۱۹) جمال الدين شيال، مجموعة الوَثائِق الفاطميّه، ج ۱، قاهره ۱۹۵۸، فهرست.


۱. ابن‌ صیرفی‌ علی‌، الاشارة الی‌ من‌ نال‌ الوزارة، ج۱، ص۵۵، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ مخلص‌، قاهره‌، ۱۹۲۴م‌.
۲. عبدالمنعم ماجد، السجلات‌ المستنصریة، ج۱، ص۶۳، به‌ کوشش‌ عبدالمنعم‌ ماجد، قاهره‌، ۱۹۵۴م‌.
۳. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۴، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۴. ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۱۵، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
۵. ابن‌ قلانسی‌ حمزه‌، ذیل‌ تاریخ‌ دمشق‌، ج۱، ص۱۵۴، به‌ کوشش‌ آمد رُز، بیروت‌، ۱۹۰۸م‌.    
۶. ابن‌ اثیر علی بن محمد، الکامل فی التاریخ‌، ج۱۰، ص۳۰.    
۷. ذهبی‌ محمد، سیر اعلام‌ النبلاء، ج۱۹، ص۸۱ -۸۲، به‌ کوشش‌ شعیب‌ ارنؤوط و دیگران‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۴م‌.    
۸. ابن‌ تغری‌ بردی‌ یوسف، النجوم الظاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۵، ص۸۰.    
۹. ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۱۹، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
۱۰. ابن‌ قلانسی‌ حمزه‌، ذیل‌ تاریخ‌ دمشق‌، ج۱، ص۱۵۵، به‌ کوشش‌ آمد رُز، بیروت‌، ۱۹۰۸م‌.    
۱۱. ذهبی‌ محمد، العبر، ج۲، ص۳۵۷، به‌ کوشش‌ محمد سعید بن‌ بسیونی‌ زغلول‌، بیروت‌، ۱۴۰۵ق‌/۱۹۸۵م‌.    
۱۲. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۴- ۳۹۵، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۱۳. ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۰، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
۱۴. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۵، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۱۵. ابن‌ حجر عسقلانی‌ احمد، رفع‌ الاصر عن‌ قضاة مصر، ج۱، ص۹۱، به‌ کوشش‌ حامد عبدالحمید و محمدمهدی‌ ابوسنه‌، قاهره‌، ۱۹۵۷م‌.    
۱۶. ابن‌ اثیر علی بن محمد، الکامل فی التاریخ‌، ج۱۰، ص۶۰.    
۱۷. سبط ابن‌ جوزی‌ یوسف‌، مرآة الزمان‌، ج۱، ص‌ ۱۵۳، به‌ کوشش‌ علی‌ سویم‌، آنکارا، ۱۹۶۸م‌.
۱۸. سبط ابن‌ جوزی‌ یوسف‌، مرآة الزمان‌، ج۱، ص۱۵۷- ۱۵۸، به‌ کوشش‌ علی‌ سویم‌، آنکارا، ۱۹۶۸م‌.
۱۹. دفتری‌ فرهاد، تاریخ‌ و عقاید اسماعیلیه‌، ج۱، ص۲۳۹، ترجمة فریدون‌ بدره‌ای‌، تهران‌، ۱۳۷۵ش‌.
۲۰. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۵، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۲۱. مصطفی‌ شاکر، «فلسطین‌ فی‌ مابین‌ العهدین‌ الفاطمی‌ و الایوبی‌»، ج۱، ص۳۶۰، الموسوعة الفلسطینیة، الدراسات‌ الخاصة، بیروت‌، ۱۹۹۰م‌، ج‌ ۲.
۲۲. ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۳، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
۲۳. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۷، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۲۴. دفتری‌ فرهاد، تاریخ‌ و عقاید اسماعیلیه‌، ج۱، ص۲۳۶، ترجمة فریدون‌ بدره‌ای‌، تهران‌، ۱۳۷۵ش‌.
۲۵. ابن‌ تغری‌ بردی‌ یوسف، النجوم الظاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۵، ص۱۳- ۱۵.    
۲۶. ابن‌ تغری‌ بردی‌ یوسف، النجوم الظاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۵، ص۲۰-۲۲.    
۲۷. ابن‌ تغری‌ بردی‌ یوسف، النجوم الظاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۵، ص۹۰.    
۲۸. ابن‌ حجر عسقلانی‌ احمد، رفع‌ الاصر عن‌ قضاة مصر، ج۱، ص۹۱، به‌ کوشش‌ حامد عبدالحمید و محمدمهدی‌ ابوسنه‌، قاهره‌، ۱۹۵۷م‌.    
۲۹. ابن‌ تغری‌ بردی‌ یوسف، النجوم الظاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۵، ص۲۰-۲۲.    
۳۰. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۵-۳۹۶، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۳۱. ابن‌ خلکان احمد‌، وفیات الأعیان وأبناء أبناء الزمان، ج۲، ص۴۴۹.    
۳۲. ابن‌ تغری‌ بردی‌ یوسف، النجوم الظاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۵، ص۱۰۱.    
۳۳. ابن‌ صیرفی‌ علی‌، الاشارة الی‌ من‌ نال‌ الوزارة، ج۱، ص۵۵، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ مخلص‌، قاهره‌، ۱۹۲۴م‌.
۳۴. ابن‌ خلکان احمد‌، وفیات الأعیان وأبناء أبناء الزمان، ج۲، ص۴۴۹.    
۳۵. ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۳۰، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
۳۶. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۷، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۳۷. ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۴، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
۳۸. ابن‌ ظافر علی‌، اخبار الدول‌ المنقطعة، ج۱، ص۷۶، به‌ کوشش‌ آندره‌ فره‌، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌.
۳۹. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۸، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۴۰. سبط ابن‌ جوزی‌ یوسف‌، مرآة الزمان‌، ج۱، ص۱۷۱، به‌ کوشش‌ علی‌ سویم‌، آنکارا، ۱۹۶۸م‌.
۴۱. مصطفی‌ شاکر، «فلسطین‌ فی‌ مابین‌ العهدین‌ الفاطمی‌ و الایوبی‌»، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱، الموسوعة الفلسطینیة، الدراسات‌ الخاصة، بیروت‌، ۱۹۹۰م‌، ج‌ ۲.
۴۲. سبط ابن‌ جوزی‌ یوسف‌، مرآة الزمان‌، ج۱، ص۱۷۴، به‌ کوشش‌ علی‌ سویم‌، آنکارا، ۱۹۶۸م‌.
۴۳. دفتری‌ فرهاد، تاریخ‌ و عقاید اسماعیلیه‌، ج۱، ص۲۴۰، ترجمة فریدون‌ بدره‌ای‌، تهران‌، ۱۳۷۵ش‌.
۴۴. ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۴، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
۴۵. ابن‌ ظافر علی‌، اخبار الدول‌ المنقطعة، ج۱، ص۷۶، به‌ کوشش‌ آندره‌ فره‌، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌.
۴۶. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۸، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۴۷. ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۵، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
۴۸. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۸، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۴۹. سبط ابن‌ جوزی‌ یوسف‌، مرآة الزمان‌، ج۱، ص۱۸۲-۱۸۳، به‌ کوشش‌ علی‌ سویم‌، آنکارا، ۱۹۶۸م‌.
۵۰. ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۶، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
۵۱. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۹، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۵۲. ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۶، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
۵۳. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۹، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۵۴. ابن‌ ظافر علی‌، اخبار الدول‌ المنقطعة، ج۱، ص۷۶، به‌ کوشش‌ آندره‌ فره‌، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌.
۵۵. ابن‌ جوزی‌ عبدالرحمان‌، المنتظم‌ فی التاریخ الأمم و الملوک، ج۱۶، ص۲۴۱-۲۴۲، به ‌کوشش‌ محمد و مصطفی‌ عبدالقادر عطا، بیروت‌، ۱۴۱۲ق‌/۱۹۹۲م‌.    
۵۶. ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۸، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
۵۷. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۹، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۵۸. ابن‌ تغری‌ بردی‌ یوسف، النجوم الظاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۵، ص۱۲۸.    
۵۹. ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۲۹، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
۶۰. ابن‌ قلانسی‌ حمزه‌، ذیل‌ تاریخ‌ دمشق‌، ج۱، ص۲۰۴-۲۰۵، به‌ کوشش‌ آمد رُز، بیروت‌، ۱۹۰۸م‌.    
۶۱. ابن‌ تغری‌ بردی‌ یوسف، النجوم الظاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۵، ص۱۳۸.    
۶۲. ابن‌ قلانسی‌ حمزه‌، ذیل‌ تاریخ‌ دمشق‌، ج۱، ص۲۱۰- ۲۱۱، به‌ کوشش‌ آمد رُز، بیروت‌، ۱۹۰۸م‌.    
۶۳. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۹-۴۰۰، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۶۴. ابن‌ خلکان احمد‌، وفیات الأعیان وأبناء أبناء الزمان، ج۲، ص۴۴۹.    
۶۵. ابن‌ تغری‌ بردی‌ یوسف، النجوم الظاهرة فی ملوک المصر و القاهرة، ج۵، ص۱۳۹.    
۶۶. ابن‌ قلانسی‌ حمزه‌، ذیل‌ تاریخ‌ دمشق‌، ج۱، ص۲۱۱، به‌ کوشش‌ آمد رُز، بیروت‌، ۱۹۰۸م‌.    
۶۷. ابن‌ خلکان احمد‌، وفیات الأعیان وأبناء أبناء الزمان، ج۲، ص۴۵۰.    
۶۸. ابن‌ حجر عسقلانی‌ احمد، رفع‌ الاصر عن‌ قضاة مصر، ج۱، ص۹۴، به‌ کوشش‌ حامد عبدالحمید و محمدمهدی‌ ابوسنه‌، قاهره‌، ۱۹۵۷م‌.    
۶۹. ابن‌ دواداری‌ ابوبکر، کنز الدرر، ج۶، ص۳۹۹-۴۰۰، به‌ کوشش‌ صلاح‌الدین‌ منجد، قاهره‌، ۱۳۸۰ق‌/۱۹۶۱م‌.
۷۰. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۴۰۱، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۷۱. مقریزی‌ احمد، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج۱، ص۳۸۲، بیروت‌، دارصادر.
۷۲. ابن‌ صیرفی‌ علی‌، الاشارة الی‌ من‌ نال‌ الوزارة، ج۱، ص۵۶، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ مخلص‌، قاهره‌، ۱۹۲۴م‌.
۷۳. مقریزی‌ احمد، المقفی، ج۱، ص۳۷۷-۳۷۹، ج۲، ص۳۹۹، مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۷۴. ابن‌ ظافر علی‌، اخبار الدول‌ المنقطعة، ج۱، ص۷۷، به‌ کوشش‌ آندره‌ فره‌، قاهره‌، ۱۹۷۲م‌.
۷۵. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۳۹۸-۳۹۹، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۷۶. ابن‌ خلکان احمد‌، وفیات الأعیان وأبناء أبناء الزمان، ج۲، ص۴۵۰.    
۷۷. مقریزی‌ احمد، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج۳، ص۱۷۴، بیروت‌، دارصادر.    
۷۸. مقریزی‌ احمد، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج۱، ص۱۸۳، بیروت‌، دارصادر.    
۷۹. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۴۰۲، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۸۰. ابن‌ میسر محمد، اخبار مصر، ج۲، ص۳۰، به‌ کوشش‌ هانری‌ ماسه‌، قاهره‌، ۱۹۱۹م‌.
۸۱. مقریزی‌ احمد، المقفی‌ الکبیر، ج۲، ص۴۰۰، به‌ کوشش‌ محمد یعلاوی‌، بیروت‌، ۱۴۱۱ق‌/۱۹۹۱م‌.
۸۲. مقریزی‌ احمد، المواعظ و الاعتبار بذکر الخطط و الآثار، ج۱، ص۳۸۲، بیروت‌، دارصادر.
۸۳. ابن‌ صیرفی‌ علی‌، الاشارة الی‌ من‌ نال‌ الوزارة، ج۱، ص‌ ۵۱ -۵۴، به‌ کوشش‌ عبدالله‌ مخلص‌، قاهره‌، ۱۹۲۴م‌.
۸۴. ابن‌ جوزی‌ عبدالرحمان‌، المنتظم‌ فی التاریخ الأمم و الملوک، ج۱۶، ص۲۴۲، به ‌کوشش‌ محمد و مصطفی‌ عبدالقادر عطا، بیروت‌، ۱۴۱۲ق‌/۱۹۹۲م‌.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بدرالجمالی»، شماره۷۱۸.    
دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بدرالجمالی»، شماره۴۶۱۱.    






جعبه ابزار